برگه:Anvari poems.pdf/۳۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
دیوان انوری
۳۰
 
  وانکه برخاست ازو رسم بدی چون بنشست دامن از عمر بیفشاند و بیک ره برخاست  
  چه توان کرد؟ برون‌شد ز قضا ممکن نیست چون چنینست بهین کاری تسلیم و رضاست  
  آفریده چکند؟ گر نکشد بار قضا کافرینش همه در سلسلهٔ بند قضاست  
  والی ما، که سپهرست، ولایت‌سوزست وای! کین والی سوزنده بغایت والاست  
  اجل از بار خدای اجل اندر نگذشت گر تو گویی که: ز من درگذرد، این سوداست  
  ای ز اولاد پیمبر وسط عقد، مپرس کز فراق تو بر اولاد پیمبر چه عناست؟  
  وی دو قرن از کرمت برده جهان برگ و نوا تو چه دانی که جهان بی‌تو چه بی‌برگ و نواست؟  
  بر وفات تو جهان ماتم اولاد رسول تازه‌تر کرد، مگر سلخ رجب عاشوراست  
  از فنای چو تویی گشت مبرهن ما را که تر و خشک جهان را ره سیلاب فناست  
  با تو گیتی که جفا کرد وفا با که کند؟ وین عجب نیست که خود عادت او جمله خطاست  
  دایهٔ دهر نپرورد کسی را که نخورد بینی، ای دوست، که این دایه چه بی‌مهر و وفاست؟  
  گرچه خلقی ز جفاهای فلک مجروحند اندرین دور که شب حامل تشویش و بلاست  
  بلخ را هیچ جفایی چو وفات تو نبود آخر، ای دور فلک، وقت بدان، این چه جفاست؟  
  رفتی و با تو کمالی، که جهان داشت، ببرد گر جهان را پس ازین ناقص خوانیم سزاست  
  کی دهد کار جهان نور؟ تو غایب ز جهان شب و خورشید بهم هر دو کجا آید راست؟  
  تنگ بودی ز بزرگیت جهان وین معنی داند آن کس که باسباب بزرگی داناست  
  وین عجب‌تر که کنون بی‌تو از آن تنگترست زانکه از درد تو خالی نه خلا ونه ملاست  
  گرچه در هر جگری درد و غمت بیخ زدست که شبانروزی چون ذکر تو در نشو و نماست  
  گرچه ما قدر تو هرگز نتوانیم شناخت وین تصور نه باندازهٔ اندیشهٔ ماست  
  کیست با این همه کز نالهٔ زارش همه شب سقف گردون نه پر از ولولهٔ صوت و صداست؟  
  ما چه دانیم که از ما چه سعادت بگذشت؟ حال ما حالت بگذشتن نیسان و کیاست  
  کیست، ای بوده چو دریا و چو ابرت دل و دست کز فراقت نه مژه ابر و کنارش دریاست؟  
  تا بخاک اندر آرام نگیری، که سپهر همچنان در طلب خدمت تو ناپرواست  
  تا جهان را نگذاری ز چنان جاه یتیم که یتیمی جهان، گرچه نه طفلست، خطاست  
  ای دریغا! که ز تو درد دلی ماند بدست وای! این درد نه دردیست که درمانش دواست  
  ای دریغا! که شب هجر و غم رفتن تو نیست آن شب که درو هیچ امید فرداست