برگه:Anvari poems.pdf/۱۰۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده‌است.
  هرکرا در دور گردون ذکر مقصد می‌رود یا سخن در سر این صرح ممرد می‌رود  
  یا حدیث آن بهشتی چهره کز بدو وجود همچو خاتونان درین فیروزه مرقد می‌رود  
  یا در آن حورا نسب کودک شروعی می‌کند کز تصنع گه مخطط گاه امرد می‌رود  
  یا همی گوید چرا در کل انسان بر دوام از تحرک میل و تحریک مجدد می‌رود  
  بر زبان دور گردون در جواب هرکه هست ذکر دوران علاء الدین محمد می‌رود  
  آنکه پیش سایه‌ی او سایه‌ی خورشید را در نشستن گفت‌وگوی صدر و مسند می‌رود  
  وانکه جز در موکب رایش نراند آفتاب رایتش بر چرخ منصور و مید می‌رود