برگه:کاوه، دورهٔ جدید، سال دوّم، شمارهٔ ۴، ۴ خمسهٔ مسترقه ۱۲۹۰ یزدگردی، ۱ شعبان ۱۳۳۹ قمری، ۱۰ آوریل ۱۹۲۱ میلادی.pdf/۸

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
صفحهٔ ۶
شماره ۴
﴿ کاوه ﴾

بالا میبرند و اگر هم یک قسمت از آنها خدای نخواسته بیقید و یا بی اخلاق و یا عرق خور و تریاکی در آمدند باز قسمت دیگر کافی نتیجه هستند ولی باید این کار یکمرتبه و در یکجا بشود که زود نتیجه بدهد. دولت ایران که در این چند سال از گاهی بگاهی مخارج هنگفت و بزرگی برای کارهای متفرّقه نموده و حالا هم میکند اگر واقعاً معتقد شود و بخواهد میتواند دویست هزار تومان تا یک کرور یکمرتبه برای این کار کنار بگذارد و همهٔ پول‌را که کافی مخارج تحصیل هفت هشت سالهٔ صد تا پانصد نفر محصّل باشد یکجا بیک نقطهٔ اروپا فرستاده و در بانک برای این کار بگذارد. دولت ایران برای هیئت نمایندگان خود در مجلس صلح پاریس که قریب بیست ماه آنهارا در اروپا نگاهدا شت رویهمرفتـه با مخارجی که کردند و تلگرافهای مفصّل که عوض مکتوب با طهران مبادله میکردند (و هر کلمه‌اش پنج شش قران میارزید) قطعاً بیشتر از سیصد هزار تومان (بحدّاقلّ) خرج کرد و فایدهٔ تمام آن اقدامات (اگرچه بیفایده نبود) رویهمرفته قطعاً بقدر فایدهٔ تحصیل بیست نفر محصّل در اروپا نتواند شد. مسافرت پادشاهان ایران بفرنگ هر کدام برای رعایای ایران حتماً یک کرور تومان تمام شد در صورتیکه بقدر تحصیل یک نفر محصّل هم فایده نداشت، مخارج چندین سفارت بی لزوم که دولت ایران در زوایای اروپا محض کار پیدا کردن برای بعضی اشخاص ایجاد کرده و نگاه میدارد با مخارج فوق العاده آنها و تلگرافات هنگفت ایشان در باب امور شخصی خودشان کافی تحصیل اقلّاً دویست محصّل در نقاط ارزان اروپا است. مستمریّها و افطاریّه‌ها و شهریّه‌های جدید دورهٔ مشروطیت که هر هیئت وزراء برای استحکام مقام خود و باج صلح با «کابینه تراش»ها برقرار کرده و میکند تنها مال شهر طهران کافی تحصیل پنجاه نفر محصّل در فرنگ است. در اینصورت اگر دولت ایران یکباره سر همّت برای احیای فوری مملکت برآید و پنجاه هزار لیره از جملهٔ هشتصد هزار و کسری لیرهٔ انگلیسی‌را که بنا بر مشهور از بایت حصّهٔ دولت از عایدات امتیاز نفت عاید خزانهٔ ایران گردیده و یا میگردد در یکجا باروپا و مثلاً بآلمان که بالنسبه تحصیل و زندگی در آن چندین برابر ارزانتر است فرستاده و در بانکی باسم دولت بگذارد این مبلغ بمیزان حالیّه (که موقع خوبی است برای مظنّهٔ پول) قریب دوازده ملیون مارک میشود و از قرار مخارج هر محصّل رویهمرفته ده هزار مارک (که فعلاّ بقناعت کافی است و در آینده نیز کافی خواهد بود) کفایت مخارج دویست نفر محصّل‌را برای شش سال خواهد کرد علاوه بر تنزیل پول نیز که اضافه بر آن میشود. اگر زور معنوی معرفت دوستان و هواخواهان تعلیم و تربیت بانجام این امر خیر برسد و اگر هیئت وزرای ایران که در بیاننامه‌های خود اظهار عزم قوی براحیای مملکت و نشر علم مینمایند خود همّت این کار بزرگ و باقی‌را که از بهترین «باقیات صالحات» خواهد بود داشته باشند یک بنای پایداری از تجدّد و رستخیز ملّی افراشته میشود که نتیجه‌اش برای مملکت بزرگتر از جنگهای نادر شاه در هندوستان خواهد بود و پس از آنکه همهٔ آن پولها که وارد خزانه میشود بجا یا بیجا صرف و تمام شود همه با کمال خوشوقتی خواهنددید که چیزی که از پول نفت و تریاک ورودهٔ گوسفند ماند همانا نتیجهٔ این اقدام خیر بوده است و باقی همه اگر هم بمصرف لازم و صحیح رسیده باشد در امورات جاریه تمام شده است.

برای انتخاب شاگردان که باروپا فرستاده میشوند دقّت و احتیاط زیاد لازم است که شرایط لازمه‌را دارا باشند. پیش از همه چیز باید برای ترضیهٔ خاطر این و انجام خواهش آن و ملاحظهٔ حمایت و واسطه شاگرد قبول نشود ور نه همهٔ محصّلین اولاد بی قابلیّت شهریّه خوارها و «کابینه تراش»ها میشوند و در نتیجه فواید مطلوبه بدست نمیآید ثانیاً حتماً باید محصّلین مزبور از اولاد فقرا و متوسّطین و مخصوصاً کسبه و کارگر باشند نه اولاد مأمورین دولت و یا اشخاص بیکار ثالثاً پدران آنها اشخاص متدیّن و مقدّس و یا صاحب یک عقیدهٔ راسخه و محکم باشند و تریاکی و عرق خور نباشند رابعاً محصّلین بدناً ضعیف و علیل و بیحال نباشند و مرض بدی هم نداشته باشند خامساً تا اندازه‌ای با هوش بوده و تحصیلات مقدّماتی وسواد فارسی داشته باشند. یک نکتهٔ دیگر هم آنست که باید قسمت مهمّی از محصلّین در اروپا علم تربیت یعنی فنّ معلّمی بیاموزند.

این بود خلاصهٔ عقاید ما در این خصوص و امیدواریم از حسن نیّت وطن پرستان حقیقی که این صدای ضعیف در ایران انعکاسی پیداکند و نشریّات ایران یعنی جراید داخله این خیال‌را تقویت نموده و در این عقیده که اساسی ترین وسائل نجات مملکت است اقلّاً اختلاف نداشته باشند وهم صدا مردم‌را بسوی این راه بخوانند.


نوروز و تقویم ایرانی

نوروز که یک نشانهٔ ملی از ایران باستانی است در دل هر ایرانی نژاد جنبش عجیبی احداث میکند وچون این جشن ملّی از زمان ملکشاه سلجوقی باین طرف در میان مسلمانان ایران در اوّل فصل بهار وموسم بیداری طبیعت بر پا میشود و بهار ایران نیز در دشت و چمن و کوهسار و هامون جلوهٔ شور انگیز غریبی دارد لهذا این نفخهٔ صور رستخیز بهاری که در اعتدال ربیعی و تعادل شب و روز و اعتدال هوا دمیده میشود یک عیدی است هم طبیعی و هم وضعی و ایرانی بداشتن یک چنین عید ملّی سر بلند است.

در عهد ساسانیان نوروز یعنی روز اوّل سال ایرانی و اوّل فروردین ماه اول بهار نبود بلکه مانند عید فطر و عید اضحی در میان مسلمین آن هم در فصول میگشت منتها نه بدان سرعت که اعیاد عربی میگردندو فرق مسئله در آنست که چون سال عربی (که حالا نیز معمول به عامّهٔ ایران است) از سال حقیقی قریب یازده روز کمتر است یک روز عید عربی سالی یازده روز جای خودرا تغییر میدهد ولی سال ایرانی فقط غریب شش ساعت از سال حقیقی کوتاه‌تر بوده یعنی بجای سیصد و شصت و پنجروز وشش ساعت که تقریباً طول سال شمسی است ایرانیان سال ۳۶۵ روز تمام میگرفتند و بداین ترتیب هر چهار سال یک روز و هر صد و بیست سال یکماه سر سال آنها عقب‌تر میرفت.

در سال یازدهم هجرت که مبدأ تاریخ یزدگردی و مصادف جلوس یزدگرد پسر شهریار آخرین پادشاه ساسانی بر تخت سلطنت است نوروز