برگه:صدای پای آب.pdf/۱۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.
––
 

فکر بوئیدن گل در کره‌ای دیگر


زندگی شستن یک بشقاب است


زندگی یافتن سکه دهشاهی در جوی خیابان است

زندگی «مجذور» آینه است

زندگی گل به «توان» ابدیت

زندگی «ضرب» زمین در ضربان دلها

زندگی «هندسه» ساده و یکسان تنفسهاست


هر کجا هستم، باشم

آسمان مال من است

پنجره، فکر، هوا، عشق، زمین مال من است

چه اهمیت دارد

بگذارید بروید از خاک

قارچهای غربت


من نمی‌دانم

که چرا می‌گویند: اسب حیوان نجیبی است، کبوتر زیباست

و چرا در قفس هیچکسی کرکس نیست

گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد

واژهها را باید شست

واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد


چترها را باید بست

زیر باران باید رفت

فکر را، خاطره را، زیر باران باید برد

با همه مردم شهر، زیر باران باید رفت

دوست را، زیر باران باید دید

عشق را، زیر باران باید جست

زیر باران باید با زن خوابید

زیر باران باید بازی کرد

زیر باران باید چیز نوشت، حرف زد، نیلوفر کاشت

زندگی تر شدن پی‌درپی

زندگی آب‌تنی کردن در حوضچه امروز است