برگه:شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و۱۳ و ۱۴ هجری، جلد ۱.pdf/۹۴

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
رجال ایران
۹۱

باصطلاح آن ایام پیشخدمت مخصوص حضور همایون، ریاست سواران زرین کمر، مهدیه و منصور را داشت. این دسته از سواران جزو عده ای از غلامان کشیک خانه بود و بنا بگفته اعتمادالسلطنه در یادداشتهای روزانه خود عده سواران ابوابجمعی علاءالدوله در سال ۱۲۹۸ قمری سه هزار نفر میشده است. در سال ۱۳۰۳ قمری امیر تومان (سپهبد) و در سال ۱۳۱۳ ق. حاکم زنجان شد. در شیراز (۱۳۲۱ هـ. ق.)، استرآباد کرمانشاه و سایر بلاد ایران نیز حکومت کرده به خشونت طبع و شقاوت معروف بود. اعتمادالسلطنه در یادداشتهای روزانه خود (۱۷ شوال ۱۲۹۸ ق.) راجع به علاءالدوله اینطور مینویسد: «میرزا احمدخان پسر علاءالدوله که جوان بسیار بدذات، بخیل ناپاک، بی أدب ، جسور ، فضول و مفتن است» و نیز مینویسد: «سلخ صفر ۱۳۰۶ ق.: شنیدم علاءالدوله دویست سوار و بیست فراش و میرغضب مأمور بطرفی شدند که غیر معلوم است» همچنین مینویسد:

«غره ربیع‌الاول ۱۳۰۶ ق.: علاءالدوله در این سفر محرمانه که رفته بود آنهائیکه مقصر بودند پول زیاد گرفته بود بجای آنها چند نفر فعله بی‌گناه را آورد که چوب خوردند در انبار حبس نمودند این است وضع دولت و دولتخواهان[۱]».

و نیز مینویسد: «۱۱ ذیقعده ۱۳۰۹ ق: خلاصه از کارهای دیگر اینکه یکی از خوانین شاهسون که یوزباشی یکدسته سوار مهدیه است و سپرده علاءالدوله است در توقف محلات علاءالدوله باین خان فحش زن قحبه میدهد این مرد هم مستقیماً به طویله امین‌السلطان میرود بست مینشیند استعفاء از نوکری میکند که ما شاهسونها از هیچکس قبول این نوع فحش نمیکنیم شاه ما را بدیگری بسپارد علاءالدوله دست پاچه میشود خدمت امین‌السلطان التماس میکند که به شاه عرض نکند از قرار گفته کشیکچی باشی[۲] برادرش شب مبلغ پول زرد به اندرون میفرستد از شاه استدعا میکند که این خان یوزباشی را تنبیه نمایند ساعت چهار شجاع السلطنه[۳] و حاجب الدوله[۴] احضار به سراپرده میشوند حکم میشود به حاجب‌الدوله برو طویله امین السلطان سر یوزباشی و دو نفر نائب او را به برد امین‌السلطان سراسیمه خودش را به سراپرده میرساند و عجز میکند تا از کشتن آن میگذرند حکم میشود یوزباشی را از طویله امین‌السلطان برده منزل میرغضبها زنجیر کنند و دو نفر را با زنجیر ده بیست نفر غلام بانبار تهران میفرستند آن دو به قم نرسیده زنجیر را باز کرده دو اسب از آن بیست سوار گرفته با تفنگ و اسلحه بطرف آذربایجان فرار مینمایند اما یوزباشی زنجیر با اردو حرکت میکند علاءالدوله دسته سوار تابین یوز باشی را که شاهسون هستند احضار کرده بعد از فحش زیاد حکم میکند باقی سوارهای مهدیه دفیله کرده به قطار از جلو این دسته شاهسون عبور کرده که بروی ابن سوارها تف میاندازند طوریکه سر و صورت آنها پوشیده از تف میشود این اول دفعه است که از یک رئیس این نوع حرکت قبیح با تابین دیده میشود خدا عاقبت امور همه را خیر کند». اینکه دولت همیشه در انظار مردم منفور و مورد بغض و عداوت میباشد بواسطه این قبیل جهات و اعمال بی‌رویه است و


  1. این فقره اشاره به سفر محرمانه علاءالدوله بساوه برای دستگیری عده‌ای مقصر است.
  2. عبدالله خان ناظم السلطنه
  3. محمدباقرخان
  4. حسینعلیخان برادر علاءالدوله