برگه:شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و۱۳ و ۱۴ هجری، جلد ۱.pdf/۹۲

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
رجال ایران
۸۹

بیش از خوراکهای فرنگی رغبت داشت مشروب الکلی دوست نمیداشت به تشریفات درباری عقیده نداشت درویش مسلک و دموکرات‌منش بود به تعالیم اسلامی ایمان داشت اما نماز نمی خواند و روزه نمیگرفت شکار و بازی بیلیارد و تنیس را دوست میداشت بموسیقی کلاسیک عشق فراوان نشان میداد ترسو و محتاط و تودار و محیل و سرنگهدار بود بالفطره ممسک و در فکر گرد آوردن زر و سیم بود از ماهی سی هزار تومان بودجه درباری قدری کنار میگذاشت و از راه بازی بورس و خرید و فروش طلا ثروت قابل ملاحظه‌ای اندوخت نسبت بخویشان مخصوصاً به پدر و مادر علاقه زیاد داشت و از انحرافات محمدعلیشاه مبری بود». سجع مهر احمد شاه الحمدلله الغنی المجید ۱۳۳۷ :

  چون که ایزد خواست رونق باز یابد ملک و دین نام سلطان احمد قاجار شد نقش نگین  

و مهر دیگر بعد از الملک‌لله وعبارت السلطان احمدشاه قاجار سنه ۱۳۳۲ باین بیت موشح بود:

  خواست یزدان تا شود آباد ملک از عدل و داد خاتم شاهی بسلطان احمد قاجار داد  

سنه ۱۳۳۲. و با خلع او به سلطنت صد و پنجاه ساله قاجاریه بکلی خاتمه داده شد احمد شاه پس از خلع از سلطنت در پاریس بسر میبرد و مشغول بمعالجه خود بود و در سن سی و چهار سالگی در بیمارستان تویی نزدیک پاریس در تاریخ ۲۶ رمضان ۱۳۴۸ ق. (۱۳۰۸ خ.) بورم کلیه درگذشت و نعشش را به عراق برده و در کربلا در مقبره پدر و جدش در حرم حضرت امام حسین (ع) بخاک سپردند.

احمدمیرزا احمد ادیب پدربزرگ حاج میرزا ابراهیم خان صدیق‌الممالک شیبانی کاشانی بوده از این شخص فقط در تاریخ شیبانی صفحه ۵۴ تألیف میرزا علی محمدخان مجیرالدوله یادی بشرح زیر شده است: «مرحوم احمد ادیب از علمای بزرگ و فضلای بی‌نظیر بود و گذشته از علوم عقلیه و نقلیه و فنون ادبیه و عربیه در فن تاریخ و احوال امم سالفه و امثال و حکایات و الغاز و معمیات و ریاضیات و هیأت و نجوم و فن ترسل و انشاء سخن و نظم شعر و بعضی علوم غریبه حتی لغت و لسان عبری (چنان که اهل کتاب بعضی مشکلات تورات را نزد وی کشف و از او استفاده و اخذ مینمودند) مهارتی به کمال داشته بعضی رسائل از مؤلفات و آثار دانش آن مرحوم نظماً و نثراً بنظر نگارنده رسیده است که بر مراتب فضل و تبحر آن مرحوم بهترین گواه است».

احمدمیرزا احمد خان پسر محمد رحیم خان قاجار دولو علاءالدوله امیرنظام که از اعاظم اعیان ایران در دربار ناصرالدینشاه بود. پس از فوت پدرش (سلخ ذیقعده ۱۲۹۹ ق.) به لقب علاءالدوله ملقب گردید. محمد حسن خان اعتمادالسلطنه در یادداشتهای روزانه خطی خود مینویسد:

«۳ ذیحجه ۱۲۹۹: لقب علاءالدوله به میرزا احمدخان پسرش که حامل خلعت بود و در فوت پدر آنجا بود داده شد اگر چه مقصود معلوم است منظور گرفتن پولی است از حضرات اما در ظاهر میتوان گفت:

  طفلک نوزاد (نوزاده) را حاجی لقب یا لقب غازی (قاضی) نهی بهر نسب  
  گر بگویند این لقب بهر مدیح چون ندارد این صفت نبود صحیح