برگه:شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و۱۳ و ۱۴ هجری، جلد ۱.pdf/۸۷

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۸۴
رجال ایران

ترابوزان بدیدار آنها در زندان توفیق یافته بود. در اواخر سال ۱۳۱۳ قمری بواسطه وقوع قتل ناصرالدینشاه بدست میرزا رضا کرمانی از مریدان متعصب سیدجمال الدین افغانی بدگمانی دولت ایران بواسطه انتشار نوشتجات ایشان در ایران نسبت به آنان قوی‌تر گشته این بار تسلیم آنانرا بتوسط سفیر مزبور از دولت عثمانی خواست و علاءالملک وانمود کرد که در قتل ناصرالدین شاه هر سه نفر دست داشته و در حقیقت قاتلین شاه اینان میباشند باب عالی قبول کرد و هر سه نفر را از زندان آزاد کرد و هر سه نفر را از زندان ترابوزان بیرون آورده در سرحد تسلیم مأمورین ایران که منتظر تحویل گرفتن بودند نمودند مأمورین هر سه نفر را تحت‌الحفظ شبانه به تبریز آورده در خانه محمدعلی میرزا ولیعهد در ششگلان وارد و حبس نمودند و پس از چند جلسه بازپرسی از هر یک از آنان و دو ماه بسختی زندانی کشیدن آخرالامر محمدعلی میرزا ولیعهد دستور داد که در روز ششم صفر ۱۳۱۴ ق. (در تاریخ بیداری ایرانیان تألیف ناظم الاسلام کرمانی ۹ صفر ۱۳۱۴ و در کتاب انقلاب ایران تألیف براون ۴ صفر ۱۳۱۴ برابر با ۱۵ ژویه ۱۸۹۶ ذکر شده است) هریک از آنان را آورده در زیر درخت نسترن خانه خود سر بریدند و قبل از کشته شدن فقط شیخ احمد روحی بیاناتی بر علیه حکومت و مظالم آن در حضور محمدعلی میرزا ولیعهد نمود و آن دو نفر دیگر حرفی نزدند (در کتاب انقلاب ایران صفحه ۸۷ در این باب چنین ذکر شده: «در آشپزخانه محرمانه قصابی شدند» و پس از سر بریدن پوست سر هر یک را کنده بعد کاه پر کرده بتهران فرستاد (در صفحه ۳۹۵ انقلاب ایران: «پوست سر آنها را بکاه انباشته» و در تاریخ بیداری صفحه ۹: «سرهای آنها را پوست کنده و در آنها آرد کرده» نوشته شده است. و نعش آنانرا نیز دستور داد که همان شب بیرون برده در محل داغ پولی زیر دیوار گذارده دیوار را روی نعشها خراب کردند (جنازه‌شان را بعد بچاه افکندند: انقلاب ایران صفحه ۸۸) میگویند که شب بعد میرزا صالح خان وزیر اکرم که بعد در دوره سلطنت احمدشاه قاجار ملقب به آصف الدوله شد و در آن زمان نایب‌الحکومه آذربایجان بود محرمانه فرستاد و نعشها را از زیر دیوار خراب شده بیرون آوردند و بعد غسل داده و کفن نموده در قبرستان همان محله دفن کردند (صحت و سقم موضوع اخیرالذکر معلوم نیست بلکه موضوعی است که در دوره مشروطیت پس از سقوط محمدعلیشاه قاجار آنرا ساخته و پرداخته‌اند).


بقیه از صفحه ۸۳

    کرمانی بواسطه اینکه مورد بدگمانی سفارت ایران بود باو گذرنامه و اجازه بازگشت بایران را نمیدادند. شیخ ابوالقاسم درخواست صدور گذرنامه برای خود باتفاق یک نفر نوکر جهت بازگشت بایران نمود گذرنامه بهمین نحو برای او صادر و روادید شد آن نوکر که تا بادکوبه با هم بودند میرزا رضای کرمانی معروف قاتل ناصرالدینشاه بود شیخ ابوالقاسم از بادکوبه (در صفحه ۹ تاریخ بیداری ایرانیان تا باطوم ذکر شده) از میرزا رضا جدا شد و از راه تازه شهر بخراسان و از خراسان بکرمان مولد اصلی رهسپار گردید پس از کشته شدن ناصرالدینشاه شیخ ابوالقاسم هم توقیف شد و شکنجه زیادی باو دادند و مدتها زندانی بود و بواسطه همین صدمات در سن جوانی در گذشت.