برگه:شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و۱۳ و ۱۴ هجری، جلد ۱.pdf/۸۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
رجال ایران
۸۳

شیخ احمد مهری برای خود اختیار کرد که این عبارت بر آن نقش بوده است:

  «داعی اتحاد اسلامم احمد روحی آمده نامم»  

روحی پس از مدتی اقامت در اسلامبول به سفر حج میرود و از این تاریخ است که بنا بر گفته صاحب کتاب بیداری ایرانیان به حاج شیخ احمد روحی شهرت پیدا کرد از سفر حج که بر گشت مدتی در حلب اقامت کرد و بعد از حلب بعزم دیدار میرزا آقاخان کرمانی باسلامبول رفت و در این سفرها و نقل و انتقالات است که هر یک از این دو نفر با یکی از دختران میرزا یحیی نوری معروف به صبح ازل ازدواج مینمایند و باصطلاح همریش و باجناق یکدیگر میشوند.[۱]

در معاودت باسلامبول بطوریکه گفته شد بوسیله میرزا آقاخان با حاج میرزا حسن خان خبیرالملک کنسول ژنرال ایران آشنایی پیدا کرده و هر سه نفر بمناسبت اشتراک در مسلک و و سنخیت در مشرب از هواداران مخلص و پر و پا قرص سید جمال‌الدین اسدآبادی معروف به افغانی که در آن وقت (۱۳۰۹ – ۱۳۱۰ قمری) بر حسب دعوت سلطان عبدالحمید پادشاه عثمانی باسلامبول آمده و در یکی از کاخهای سلطنتی مقیم بود گردیدند و این سه نفر طبق دستور وی شروع به تبلیغات و فرستادن نامه‌ها باطراف ایران و عراق عرب و تهییج رؤسای روحانی شیعه بر ضد ناصرالدین شاه و امین‌السلطان صدر اعظم (که هر دو پس از وقایع رژی از انگلیسها دست کشیده و بروسها نزدیک شده بودند) نمودند دولت ایران از اقدامات آنان سخت مشوش و هراسان شده بتوسط سفیر خود مقیم اسلامبول (سید محمودخان علاءالملک دیبا) در دربار باب عالی اقدام جدی نمود و ضمناً درخواست شد که هر سه نفر را از اسلامبول دور نمایند و بسلطان القاء شبهه کردند و او را قانع نمودند که در انقلاب ارامنه در سال گذشته (۱۳۱۱ ق.) این سه نفر دست داشتند و علاوه بر اینکه بر ضد دولت ایران مشغول باقدام هستند بر علیه دولت عثمانی نیز پنهانی عملیاتی انجام میدهند بنابراین سلطان عبدالحمیدخان از این گفتار مشوش شده هر سه نفر را در سال ۱۳۱۲ ق. از اسلامبول به بندر ترابوزان تبعید و در آنجا زندانی نمود آنها هنوز در زندان ترابوزان بسر میبردند که میرزا رضای کرمانی در ژانویه ۱۸۹۶ (۱۳۱۳ ق.) از اسلامبول حرکت کرده در اول ماه مه همان سال (۱۷ ذیقعده ۱۳۱۳ ق.) ناصرالدینشاه را هدف گلوله قرار داد. چنانکه معلوم شد چون میرزا رضا با آنها آشنائی داشته بنام نوکری شیخ ابوالقاسم[۲] برادر شیخ احمد گذرنامه گرفته و در عبور از


  1. توقف روحی در حلب بیشتر برای ملاقات و دیدار میرزا یحیی صبح ازل رئیس فرقه ازلیان که در فاماگوستا اقامت داشته بوده است.
  2. شیخ ابوالقاسم برادر شیخ احمد روحی کوچکترین فرزند آخوند ملامحمد جعفر کرمانی بوده و در سال ۱۳۰۳ قمری که برادرش عازم اسلامبول بود او هم در سن کودکی بهمراه برادر خود رفت و در آنجا شاگرد خیاط شد هنگامی که برادرش دستگیر و با میرزا آقاخان و خبیرالملک از اسلامبول به ترابوزان برده شدند و در آنجا زندانی کردند شیخ ابوالقاسم چون تنها ماند ناگزیر شد که بایران بازگردد در این هنگام سنش در حدود ۱۸ سال بود و چون به میرزا رضای

بقیه در صفحه ۸۴