عزیمت نمود علی مردانخان که مردی بود بدفطرت – طماع و ظالم، نقض عهد و میثاق کرده، غیبت کریم خان را برای خود مغتنم شمرد و ابوالفتح خان را در سال ۱۱۶۴ قمری کشت و یکنفر دیگر از بختیاریهای هواخواه خود را، بنام حاجی باباخان، حاکم اصفهان نمود. علیمردانخان و ابوالفتح خان هر دو لر و بختیاری بوده لکن از حیث اخلاق و رفتار با هم خیلی تفاوت داشتهاند. بازن، طبیب مخصوص نادر شاه و جانشینان وی، در شرح حال نادرشاه، تالیف خود، راجع بابوالفتحخان چنین گوید: «ابوالفتحخان، که یکی از سران قبیله لر بود، از زمان مرگ طهماسبقلی خان (نادرشاه) حکومت آن شهر (اصفهان) را همی داشت بمعیر خان[۱]، که پیش از این نامی از او برده شده است، میانهاش خوب بود و این موافقت در استقرار صلح و آرامش که تنها در اصفهان حکمفرما بود دخالت بزرگی داشت. علیمردانخان که رئیس قسمت دیگری از قبیله لر (بختیاری) و دشمن ابوالفتحخان بود ظاهر شد و بدان حدود (اصفهان) رسید و در آنجا اردو زده (برای اطلاع از شرح حال علی مردانخان به کلمه علیمردان رجوع شود).
ابوالفتح ابوالفتح پسر کهتر ابراهیم خلیل خان جوانشیر حاکم قراباغ و پدر عباسقلی خان جوانشیر معتمد الدوله، از رجال معروف زمان سلطنت محمد شاه و ناصرالدینشاه قاجار بوده و چند بار حاکم ولایات و ایالات شده، و در سال ۱۲۷۵ قمری وزیر دادگستری و در همین سال ملقب به معتمدالدوله گردید. ابوالفتح خان بر خلاف رویه پدر و کسان خود زیادتر بایران متمایل و در خدمت ایران مشغول بوده است. در سال ۱۲۲۱ قمری، باتفاق فرجاله خان، از رؤسای بزرگ ایل شاهسون، برای دفع روسها که شوشی، حاکمنشین قراباغ، را اشغال کرده بودند بآن حدود و سامان برای یاری پدر خود شتافت لکن پیش از ورود او روسها ابراهیم خلیلخان را با ۳۱ نفر از اهل و عیال و بستگانش در شوشی کشته بودند.
ابوالفتح ابوالفتح از خاندان واخشتو خان بوده و در سال ۱۱۳۵ ه. ق. از جانب شاه طهماسب دوم، پسر شاه سلطانحسین صفوی، بحکومت شوشتر که آباء و اجداد او نیز از سال ۱۰۴۲ ه. ق. پس از قتل امام قلی خان، پسر اللهوردی خان، حکومت مزبور را دارا شدند برقرار گردید. در سال ۱۱۳۲ قمری که صفی میرزای دروغی، در میان ایل بختیاری خروج کرد، و برای گرفتن شوشتر آمد، ابوالفتحخان او را دستگیر نمود لکن مردم شوشتر و دزفول، مخصوصاً طایفه آل کثیر، بطرفداری او بر خاسته، به ابوالفتح خان سخت گرفتند، تا جائیکه شیخ فارس، رئیس طایفه آل کثیر، شوشتر را تصرف کرد و ابوالفتحخان ناگزیر شد که به بختیاری فرار کند و صفی میرزای ساختگی حکومت شوشتر و دزفول را بشیخ فارس داد و ابوالفتح خان همینطور سرگردان و آواره بود تا اینکه طهماسب قلی خان افشار (نادر شاه)، در سال ۱۱۴۲ هجری قمری، پس از نظم دادن بحدود فارس و افغانان را بکلی از آن حدود قلع و قمع نمودن آهنگ خوزستان نمود و برای هر یک از شهرها حاکمی از جانب خود تعیین کرده و برای نبرد با عثمانیها
- ↑ منظور از معیرخان همان حسینعلی بک معیرالممالک بسطامی است.