اعظم سلسله قاجار است که، بآقا محمدخان و فتحعلیشاه هر دو خدمت کرده است و در عهد این دو پادشاه قاجار مقام صدارت داشته؛ مردی مآلاندیش و با تدبیر بوده، فتوحات آقا محمد خان و موفقیتهای او مرهون رای و تدابیر سیاسی ماهرانه این مرد است. تا حال قدر و منزلت این مرد خدمتگذار ایران مجهول مانده و حال آنکه اشخاص محقق و بیغرض باید بیشتر در احوال این مرد سیاستمدار و با تدبیر تحقیق کنند و حق خدمات او را بایران ادا نمایند. حاجی اولین شخصی است که گرفتار چنگال بیرحم سیاست خارجی گردید. گناه غیر قابل عفو این مرد نامی آن بود که مانع گردید، فتحعلیشاه پیشنهادهای مهدی علی خان بهادرجنگ، فرستاده فرمانفرمای هندوستان را عملی کند یعنی مانع شده، شاه ایران به افغانستان، لشگر کشیده آن قسمت از قلمرو ایران را ویران سازد و امیران روز کابل را از امارت خلع کند. این گله را سال بعد سر جان ملکم از صدر اعظم ایران نمود و ایراد کرد که چرا مانع شد شهریار ایران انتقام شیعههای افغانستان را از افغانهای سنی بکشد صدر اعظم جواب میدهد سیاست از مذهب جدا است؛ صلاح نبود ایران برای یک چنین کار کوچکی یک قسمت از مملکت خود را ویران کند و سکنه آنرا قتل عام نماید؛ از این جواب، سر جان ملکم، صدر اعظم ایران را شناخت و بافکار او آشنا شد».
مؤلف تاریخ عضدی راجع به حاجی ابراهیم چنین نویسد: «میرزا بزرگ قائم مقام محرر اعتمادالدوله بوده از این معلوم میشود که چه درجه و مرتبه بزرگی داشته، وقتی یکی از مقربان حضرت خاقان عرض کرده بود که مطلبی محرمانه میخواهم بعرض رسانم، شاهنشاه فرموده بودند بگو عرض کرده بود وزیری بهتر از حاجی ابراهیمخان نمیشد. کسی بهتر از او خدمت نمیکرد چرا مستوجب عزل شد؟ فرمودند: حاجی ابراهیم خان صدراعظم، خوب وزیری بود، اما برای سلطنت آقا محمدشاه، مثل او صدر اعظمی، برای سلطنت من فرع زیاده بر اصل بود: این سرا تنگ بود و مرد بزرگ».
ابراهیم میرزا ابراهیم مستوفی معتمدالسلطنه پسر میرزا محمد قوامالدولهآشتیانی و پدر حسن وثوق (وثوقالدوله) و احمد قوام (قوامالسلطنه) و شوهر خواهر میرزا علیخان امینالدوله بوده و پس از فوت مادر وثوقالدوله و قوامالسلطنه با، سلطنتخانم، دختر بدیعالملک میرزا عمادالدوله، ازدواج نمود. در زمانیکه پدرش، قوامالدوله، سمت وزارت محاسبات (وزارت دارائی) را داشت میرزا ابراهیم هم از مستوفیان دفتر استیفاء (کارمند و محاسب وزارت دارائی) بود در سال ۱۳۰۴ ه. ق. بلقب معتمدالسلطنه ملقب گردید و مدتها (از سال ۱۲۹۷ تا ۱۳۰۹ ه.ق.) مستوفی (محاسب) آذربایجان بود.
در این سال، میرزا عباسخان قوامالدوله و یحییخان مشیرالدوله، در نظر داشتند که او را از استیفای آذربایجان معزول کرده و بجایش حاج میرزا عبداللهخان علاءالملک برادر مشیرالدوله، را بسمت مزبور تعیین نمایند. معتمدالسلطنه چاره و گشایش کار خود را را منحصر در این دید که بامینالسلطان پناه ببرد امینالسلطان هم روی جوانمردی که داشت، مانع تغییر وی گردید و مانند سابق بشغل استیفای آذربایجان باقی و برقرار ماند. محمد حسنخان اعتماد السلطنه در یادداشتهای روزانه خود در این باب مینویسد: «سهشنبه ۱۸ ذیقعده