از رود ارس، وارد قرهباغ گردید؛ از آنطرف هم ابراهیم خلیلخان، برای مقابله با وی، با ده هزار سوار، از قلعه بیرون آمده، بجنگ پرداخت، لکن شکست خورده و باز به قلعه پناه برد. گرفتن قلعه، برای آغا محمدخان، قدری سخت و مستلزم تلفات زیاد و باعث معطلی میگردید، از این جهت هنگامیکه قلعه در محاصره بود، آغا محمدخان نامهای بوی نوشت، و او را باطاعت خود دعوت کرد، ضمناً این شعر نیز در آن گنجانیده شده بود:
ز منجنیق فلک، سنگ فتنه میبارد | تو ابلهانه گریزی، در آبگینه حصار[۱] |
ابراهیم خلیلخان نیز، در ضمن جواب دادن بنامه آغا محمدخان، این شعر را هم او نوشت، و بتوسط قاصد بنزد آقا محمدخان فرستاد:
گر نگهدار من آنست که من میدانم | شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد. |
پس از مبادله نامهها، چون آغا محمدخان، پس از اینکه نتوانست قلعه شیشه را بگیرد، با ابراهیم خلیلخان جوانشیر، قرار مصالحه شفاهی گذاشت و ابراهیم خلیلخان هم، چون برادرزادگانش (محمدبیک و اسدبیک) که در خارج قلعه منزل داشتند، دستگیر شده بودند، او هم برای خاطر آنان، از در مصالحه در آمد و قضیه بصلح انجامید. و قرار بر این شد که بعد، در موقع مقتضی، شخصاً بنزد آغا محمدخان آمده و نسبت بوی اظهار اطاعت نماید؛ آغا محمد خان هم بهمین قدر قول و قرار اکتفاء کرد، و با سپاه مجهز خود، در همین سال، متوجه گرفتن گرجستان، که سالها جزء ایران بود گردید و تفلیس را گرفت و گرجستان را فتح نمود، و مانند همیشه اوقات، طبق اصول و رویه شرقی، پس از فتح، سفاکی خود را، از روی عدم ملاحظه مملکتداری و سیاستمداری، در آنجا نیز بروز داد، و پس از قتل و غارت بیشمار پانزده هزار نفر که بیشتر آنان زن و بچه بودند، با خود بایران آورد، و سپس به گنجه و از آنجا بمغان رهسپار گردید. قتل و غارت گرجستان و آوردن اسیر بهمراه خود بایران، از کارهای بسیار ناپسند و ناهنجار وی بوده که، بیشتر اهالی قفقاز را که متمایل بایران بودند، آنان را بواسطه این قبیل اعمال از ایران متنفر و از خود بکلی منزجر نمود؛ و بعد بخوبی میبینیم، که همین اعمال و سوء سیاست، سبب شد که بعدها امراء و خوانین قفقاز، به روسها متمایل و با آنان سازش نمودند؛ و دولت روسیه نیز بتدریج تمام قفقاز را متصرف و خیال دستاندازی به قسمتهای دیگر نیز داشته و دارد. اما علل و جهاتیکه آغا محمدخان را برای بار دوم بسمت قفقاز کشاند بدین شرح است: هنگامیکه آغا محمدخان در خراسان بود، و به بقایای سلسله افشاریه خاتمه داده، و خراسان را ضمیمه سایر متصرفات خود نمود، بخیالات دیگری نیز افتاد، و تصمیم داشت که حدود مملکت ایران را بزمان سلاطین صفویه و نادرشاه برساند، و آن قسمتهایی که در جزء ایران و دارای یک نژاد و یک زبان بوده و در دوره فترت و هرج و مرج از ایران جدا شده دوباره آنها را ضمیمه ایران نماید؛ لکن بواسطه سازش روس و انگلیس در مسائل اروپا با هم و ورود ناگهانی سپاه روس باراضی قفقاز و آذربایجان، و همچنین سازش امراء و خوانین آن نواحی با روسیه، نقشه آغا محمد خان بکلی بهم خورد و افکارش دگرگون
- ↑ مراد از آبگینه اشاره است بشهر شیشه.