ناظمالمهام پدر میرزا جواد خان سعدالدوله است با این ترتیب مفخمالدوله با سعدالدوله نوه عمو میشدند) در اوائل عمر بتوسط میرزا نجفعلی خان کارپرداز داخل خدمت وزارت خارجه گردید[۱] و مدتها در خاک عثمانی (ترکیه) مشغول خدمت بود مردی بوده است زرنگ و بالسنه اروپائی آشنا و هر وقت که از زرنگی شخصی نامبرده میشود مراد از این کلمه برای مأمورین دولت پر کردن جیبها – پشت هماندازی برای منافع شخصی و گرفتن مأموریتهای پردخل و ناندار برای خود میباشد. در ایامیکه میرزا محمود خان علاءالملک دیبا سفیر ایران در پطرزبورگ (لنینگراد) بود میرزا اسحق خان در سال ۱۳۰۸ قمری کاردار سفارت و همچنین هنگامیکه در اسلامبول سفیر کبیر بود بتصویب او میرزا اسحق خان سرکنسول مصر شد و از سال ۱۳۱۱ تا ۱۳۱۵ قمری سمت مزبور را دارا بود و میگویند بواسطه فوت یکی از ایرانیان متمول بلاوارث در مصر ثروت کلی آورد و تفصیل آن ایرانی ثروتمند که در مصر ظاهراً بلاوارث در گذشت (۱۳۱۴ق.)از این قرار است:
حاج میرزا حسین شریف کاشانی که سالها در هندوستان در اداره سیاسی انگلستان کار میکرد و خدمات برجستهای بوجه احسن بدولت انگلستان نموده بود دولت انگلستان در ازاء خدمات ذی قیمتش مبلغ یکصد هزار لیره بعنوان پاداش و نشان حمام[۲] بوی داده و از خدمت معافش کردند. نامبرده در مصر رحل اقامت افکند و یا در آنجا هم مأمور بود و چون دارای نشان حمام بود معروف شد به سر حاج میرزا حسین شریف کاشی و بسیار با تعین زندگانی میکرد از آن جمله در کالسکه چهار اسبه سوار میشد و در حرمسرای خود چهار زن داشت و از هیچیک اولادی نداشت.
در ایام مأموریت میرزا اسحق خان بمصر حاج میرزا حسین ناگهان در گذشت و در همان ایام چنین شهرت کرد که بدستور میرزا اسحق خان مسمومش کردند وارث منحصر بفردش در ایران حاج شیخ مهدی کاشی محقق اداره اوقاف بود که در تهران بود سکونت داشت همین که شیخ مهدی از فوت برادر خبردار شد با شتاب هر چه تمامتر از راه قفقاز عازم مصر گردید در راه پل کوتائیس که ما بین تفلیس و باطوم است آب برده بود و عبور با راهآهن امکان نداشت شیخ چندین هفته در آنجا معطل شد تا پل را تعمیر کردند وقتی که بمصر رسید نظر بقانون کاپیتولاسیون که ایران هم از آن برخوردار بود میرزا اسحقخان کلیه دارائی حاج میرزا حسین را تصرف کرده بود باین معنی برای متوفی وکیل جعلی تراشیده با مهر سرقنسولگری وکالت او را تصدیق کرده باسم اینکه مبلغی به بانکها مقروض است زمینهای شارع العباسیه را بثمن بخس فروخته خلاصه دوندگیهای شیخ مهدی بجائی نرسید و چیزی عاید وی نگشت و دست از پا درازتر بتهران بازگشت بمظفرالدین شاه عریضه داد و در اندرون شاه بست نشست شیخ محسنخان مشیرالدوله میرزا اسحق خان را برای این موضوع بتهران احضار کرد (۱۳۱۵ق.)