قوام السلطنه نخست وزیر شد و چون مردم از استعفای مصدق و انتصاب دوم قاجار عدم رضایت خود را ابراز داشتند از این جهت شورش سختی بر پا شد و عده زیادی در تهران و شهرستانها کشته و مجروع گردیدند سرانجام پس از چهار روز نخستوزیری قوام استعفاء داد و دوباره دکتر مصدق زمام امور را در دست گرفت و در ۱۲ مرداد ماه همین سال بنا بر پیشنهاد وکلاء قانون خارج شدن اموال قوامالسلطنه از ملکیت او از مجلس گذشت لکن در ۲۹ خرداد ۱۳۳۳ خورشیدی قانون لغو قانون مصادره اموال احمد قوام بتصویب مجلس رسید و تمام اموالش بموجب قانون مزبور دوباره بوی مسترد گردید. قوام السلطنه در ۳۱ تیرماه سال ۱۳۳۴ خورشیدی در سن ۸۲ سالگی در تهران در گذشت و در مقبره خانوادگی خویش در قم بخاک سپرده شد.
احمد میرزا احمد کاشانی سرهنگ برادرزاده فتحعلیخان صبا ملک الشعرا و جد میرزا زینالعابدین خان موئتمنالاطباء طبیب مخصوص ناصرالدینشاه بوده و در سال ۱۲۲۷ قمری که مصطفی خان حکمران طالش بار دیگر بروسها متوسل شد عباس میرزا نایبالسلطنه جمعی از سرکردگان خود را از آن جمله میرزا احمد سرهنگ کاشانی را برای جلوگیری از تجاوزات روسها و رفع مصطفی خان طالش بارکوان[۱] فرستاد و در آنجا سنگر محکمی ترتیب دادند لکن در همین سال بواسطه شکست سخت لشگر ایران بفرماندهی عباس میرزا ولیعهد در اصلاندوز و تلفات و خسارت زیادی که از این شکست بایرانیان وارد آمد عباس میرزا ناگزیر گردید که به تبریز عقبنشینی کند روسها پس از شکست اصلاندوز متوجه ارکوان شده مستحفظین قلعه که از قضیه اصلاندوز و رفتن نایبالسلطنه به تبریز باخبر شدند بدون مدافعه قلعه ارکوان را بروسها تسلیم نمودند و یگانه کسی که در آنجا درصدد دفاع بر آمد همین میرزا احمد کاشانی بود که تنها ایستادگی نمود تا جائیکه در جنگ کشته شد.
احمد حاج میرزا احمد کرمانی واعظی فاضل – قویالحافظه و خوش خط بوده است در ابتدا در سلسله ازلیها (فرقهای است از بابیه) وارد شد از این جهت بدستور حاکم وقت مرتضی قلیخان وکیلالملک ثانی (متوفی ۱۲۹۶ قمری) او را بچوب بستند و او در آن حین خود را بقرائت قرآن مشغول نمود وقتی که مدتی چوب خورد و کسی هم وساطت نکرد خودش بفراشها رو کرد و گفت میفرمایند بس است وکیلالملک را خنده دست داد و رأی او را تنفیذ نمود بعداً او را تبعید بنیریز و از آنجا بعد خودش بتهران رفت و در مدرسه حضرت عبدالعظیم حسنی (شهرری) ۶ کیلومتری تهران در حجرهای منزل اختیار نمود میرزا رضای کرمانی قاتل ناصرالدینشاه پس از بازگشت از اسلامبول سه روزی را که در آنجا بانتظار روز جمعه و آمدن شاه متوقف بود وارد بر مشارالیه بوده است و بهمین مناسبت میرزا احمد را هم بعداً گرفتار کردند و پنهانی او را بقتل رسانیدند. لکن در یادداشتهای کتاب انقلاب ایران که بقلم میرزا محمد خان قزوینی نوشته شده راجع بصاحب ترجمه چنین شرح داده شده است:
- ↑ ارکوان را ارجوان هم میگویند.