- ۱۷ - در وجه تسمیهٔ پهلوی اشاره کردیم که این کلمه همان کلمهٔ «پرتوی»۱ میباشد که بقاعده و چم تبدیل حروف بیکدیگر حرف (ر) به ( لام ) و حرف (ث) به ( ه ) بدل گردیده و « پلهوی » شده است ، پس بقاعدهٔ قلب لغات که در تمام زبانها جاریست چنانکه گویند قفل و قلف و نرخ و نخر و چشم و چمش ، این کلمه هم مقلوب گردیده «پهلوی» شد . این لفظ در آغاز نام قومی بوده است دلیر که در ( ۲۵۰ ق م ) از خراسان بیرون تاخته یونانیان را از ایران راندند و در ( ۲۲۶ ب م ) منقرض شدند ـ و آنان را پهلوان به الف و نـون جمع و پهلو و پهلوی خواندند ، ومرکز حکومت آنان را ری و اصفهان و همدان و ماه نهاوند و زنجان و بقولی آذربایجان بود بعد از اسلام مملکت پهلوی نامیدند ـ و در عصر اسلامی زبان فصیح فارسی را پهلوانی زبان و پهلوی زبان خواندند و پهلوی را برابر تازی گرفتند نه برابر زبان دری ، و آهنگی را که در ترانههای «فهلویات» میخواندند نیز پهلوی و پهلوانی میگفتند پهلوانی سماع ولحن پهلوی و گلبانگ پهلوی اشاره بفهلویات میباشد . مسعود سعد گوید : بشنو و نیکو شنو نغمهٔ خنیاگران بپهلوانی سماع بخسروانی طریق خواجه گوید : بلبل بشاخ سرو بگلبانگ پهلوی میخواند دوش درس مقامات معنوی شاعری گوید : لحن او را من و بیت پهلوی زخمهٔ رود و سرود خسروی ۷ - زبان سغدی دیگر زبان ۲ سُغدیست ، سُغْد نام ناحیهایست خرم و آباد و پر درخت که سمرقند ۱ - پَرثَوْ - در کتیبهٔ بیستون نام خراسان است چنانکه گذشت - این مملکت را یونانیان «پارثیا-پارثوایا» گویند و امروز «پارت» یا «پارث» گویند - ارامنه در تواریخ خود آنرا «پهل شاهسدان» گویند یعنی «پهلشاهستان» و پهلوی یا پرتوی و پهلوانی منسوب بدانجا است . ۱ - مراد ما از زبان ؛ langue است و هر گاه بخواهیم بگوئیم که فلان زبان Dialecte فلان زبانست بلفظ «شاخه» تعبیر خواهیم کرد و هر جا که مرادما patais باشد آنرا «لهجه» نامیم. فیالمثل زبان دری شاخهای بوده است که از زبان مشرق ایران و نواحی بلخ و ماوراءالنهر و بعد خود زبانی شده است مستقل که دارای لهجههای مختلف گردیده است از آنجمله لهجهٔ بخارائی و لهجهٔ تاجیگی - همچنین است کردی که روزی شاخهای بوده است از زبان مادی یا زبانهای غربی ایران و امروز زبان مستقلی است و لری و پشتکوهی لهجه های آنزبان بشمار میرود .