بر خوردند که طریقهٔ شعر با قدیم تفاوت کردهاست، و از فحوای کلام نصر آبادی و دیگران هم این معنی بر میآید که در آن عصر، یعنی عصر صفویه و اوان سلطنت عباس دوم و سلیمان _ شعرائی بودهاند که با سبک هندی انس نگرفته و بشیوهٔ استادان قدیم راغبتر بودهاند و این رویه در عصر سلطان حسین و نادر شاه و زندیه قوّت یافته شیوهٔ هندی مطعون و متروک و سبک و طریقهٔ متقدمان مطلوب و مرغوب واقع گردید ـ و در عصر قاجاریه این رسم یعنی «بازگشت ادبی» قوت یافت و سبک قدیم و شیوه شعرای عهد خوارزمی و سلجوقی و غزنوی رایج گردید چنانکه هدایت در مقدمهٔ مجمع الفصحا باین معنی تصریح دارد و آثار شعرای آن دوره نیز خود شاهد صدق دیگریست که قابل انکار نیست.
✡✡✡
با همهٔ این سوابق هنوز در آن دوره شناختن «سبک» با باصطلاح ما «سبکشناسی» مورد توجه عموم قرار نگرفته و این علم که نطفهاش از یکقرن پیش در زهدان عهد صفویه بسته شده بود آغاز کودکی و شیرخوارگی خود را طی مینمود. در واقع عمل و ورزش در کار بود اما مانند همهٔ علوم و فنون که ابتدا عملی شده بعد مرتّب و مدوّن گردیده و تحت قاعده در میآید ـ این علم هم مقدّمات ایجاد خود را در ساحت طبع و ذوق استادان تدارک میدید.
تتبع در شعر قدیم بوسیلهٔ سروش و شیبانی و محمودخان و خانوادهٔ «صبا» بحدّ کمال رسید و ندیمباشی برادر محمودخان ملکالشعرا که خجسته تخلص میکرد در خراسان مجاورت گزید و در اواسط دورهٔ ناصر الدین شاه و اوایل قرن چهاردهم هجری قمری محفلی ادبی از هواداران «سبک ترکستانی»[۱] در شهر مشهد بوجود آمد.
قبل از آن هم عملا سبکی بینبین بوسیلهٔ نشر دیوان قاآنی در عراق و خراسان بوجود آمده بود و شعرای خراسان همه شیوه قاآنی شعر میگفتند ـ ولی اساتید بعد آن سبک را انتقاد کرده سبک حقیقی خراسانی را با نکات دقیق و لطافتهائی که دروست ترویج کرده بودند و این بحث و انتقاد بوسیلهٔ «ندیم باشی» در مشهد تدریس شد.
شعرائی در نتیجهٔ این بحث و انتقاد از سبک قاآنی که سبک نیمه ترکستانی و نیمه
- ↑ آنروز بسبک خراسانی این نام را داده بودند و تا زمان ما هم این اصطلاح دوام داشت و بعد متروک شده اصطلاح حقیقی خود را که سبک خراسانی باشد پیدا کرد.