هر موضوع و فکری، شکل و قالبی برای تعبیر لازم دارد ـ خوانندگان یک اثر ادبی از روی مطالعه و آشنائی با شکل اثر، معنی را که منظور گوینده است درمییابند ـ فکر در قالب جمل مستتر است و جداگانه بیان نمیشود ـ پس موضوع، خود در ادبیات جزو شکل محسوب میگردد و هرگز نمیتواند از آن جدا باشد ـ از سوی دیگر مطلب با فکر اصلی یک اثر ادبی شکل آنرا تعیین میکند و همین یگانگی فکر و شکل با معنی و صورت است که بنیاد سبک را تشکیل میدهد.
✡✡✡
۸ ـ وسعت و شمول سبکشناسی - دانشی که از مجموع جریان سبکهای مختلف یک زبان بحث میکند «سبکشناسی» نامیده میشود.
سبکشناسی را نمیتوان دانشی مستقل و مجزّی تصور کرد، بلکه بلعکس باید آنرا فنی مرکب از علوم وفنون مختلف دانست که احاطه بمجموع آنها با ضمیمه شدن یکرشته تتبعات دقیق، فن نامبرده را بوجود میآورد و اهم آن معلومات قرار زیر میباشد:
۱ - حکمت و علوم - از آنچه گذشت آشکار گردید که سبک هر نویسنده با گوینده حاکی از طرز بینش و ادراک اوست از جهان بیرون[۱] و چون «هر کس عالم را از دریچهٔ چشم خود میبیند، ما نیز در مطالعهٔ سبک وی باید همان محیط معنوی را برای خود ایجاد کنیم - برای دخول باین مقصود باید از علوم ذیل اطلاع حاصل کنیم:
الف ـ علم الادیان - چه نویسنده و گوینده بدون شک خواسته یا ناخواسته تحت تأثیر افکار مذهبی خویش قرار میگیرد - مثلا برای مطالعهٔ سبک شعر ناصر خسرو و نزاری قهستانی حتماً باید از مبادی مذهب اسمعیلیه اطلاع یابیم.
ب ـ فلسفه و عرفان ـ محیط فلسفی شاعر یا نویسنده در روحیهٔ وی مؤثرست مثلا در مطالعهٔ گلستان سعدی با دیوان حافظ ناگزیر از محیط فلسفی و عرفانی قرن هفتم و هشتم هجری باید آگاهی یابیم.
ج ـ علوم ـ هر مصنفی در نگارش تحت تأثیر معلومات خویش واقع میشود. بدیهی است که برای کشف رموز یک اثر منظوم یا منشور نخست باید از علومی که شاعر بدانها آشنا
- ↑ La Conception du Monde