و نیز گوید «در قدیم (مرادش عصر ساسانیانست) شاعری مانند امروز پیشه نبوده و فن ادب و شعر بکمال خود نرسیده و قافیه و تمثیل معمول نبوده است، چیزی که مسلم است آنست که تا عهد این شاعر که معاصر سلطان طغرل اول سلجوقی (۴۲۹-۴۵۵ هـ) است خط و زبان پهلوی در ایران و یا لااقل در مرکز و مغرب خوانده و تاحدی فهم میشده است[۱].
در عهد بنیالعباس موبدان ایرانی در فارس و بغداد بکارهای علمی و ادبی اشتغال داشتند و در قرن دوم هجری عصر مأمون (۱۹۸-۲۱۸) بود که «آتورفرن بغ فرخ زاتان» مؤبد، کتاب دینکرت را که محتوی مهمترین آداب دینی زردشتی و شامل بر تفسیر قسمتی از اوستا است در چند مجلد تألیف کرد و چندی پیش از آن و پس از آن تا قرن ششم هجری نیز کتب و رسالات دینی و ادبی پهلوی و تفاسیری از یشتها که مواد و حتی قسمتهائی از عین مطالب آنها متعلق برمان ساسانیان بوده است از طرف مؤبدان و دستوران زردشتی تألیف گردید که امروز غالب آنها در دست است و مجموع لغات آن کتب از چهارصد هزار لغت تجاوز مینماید و منبع بزرگی برای فهم و درک اصل غالب لغات زبان فارسی امروزی بدست میدهد و شرح آن گذشت.
سوای رسالات و کتب بسیاری که از بین رفته است و برخی که مانند ویس و رامین و بهرامچوبیننامک یا نامهٔ تنسر مؤبدان مؤبد که ترجمههای آنها باقی است و اصل آن گم شده است. یا کتبی مانند کلیله و دمنه و هزارویک شب و خداینامه و منطق که بعربی ترجمه شده و افسانها و داستانهائی که بعد از اسلام مفقود شده و ترجمهٔ آنها هم از بین رفته است، چون مزدکنامه-شروینوخوریننامک-پیروزنامک بختیارنامک-سندبادنامک که آثار معدود و مختصری از هر یک برجامانده و اصل آنها گم شده است.
بنظر میرسد که تا قریب بهجوم مغول و اوایل قرن هفتم خط و زبان پهلوی در ایران گوشهوکنار، خوانندگان و نویسندگانی داشته است، و نسخههایی از کتب و رسالات پهلوی
- ↑ برای تکمیل این معنی رک: مقالهٔ (خط و زبان پهلوی در عهد فروسی) مندرجه در فردوسینامهٔ مهر ضمیمهٔ سال سوم مجلهٔ مهر.