برگه:سبک‌شناسی، جلد ۱.pdf/۱۷۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
–۱۴۴–

در ترویج لهجه‌های ملی اقدام شوق‌آمیز یا تحریکی بکار رفته باشد. تنها چیزی که بود بالطبیعه و از لحاظ احتیاج و اضطراری که مردم بدولت و کارمندان دولت بمردم دارند در ضمن اداره کردن امور لغاتی که تازیان نداشتند از ایرانیان اخذ میکردند و بعضی لغات خود را بایرانیان میدادند و این مبادله در بادی امر چنانکه بعد خواهیم دید کاملا طبیعی و بیطرفانه ومتساوی صورت میگرفت، و میتوان گفت سوای لغات دینی که ایرانی آن لغات را خود در دست نداشت مانند ذکاة-حج-جهاد-اذان-مؤذن-غزا-خلیفه-امام-صدقه-نذر-هدیه-کعبه-طواف-حور-غلمان-حلال-حرام-خمس-متعه-نکاح-محرم-دعا-قرآن-قربان-غسل-وضو-و غیره که چیز عمده‌ای نبود در بادی امر از عرب اخذ شد، و لغاتی که تازیان برای رفع حاجت اداری و ادبی خود از ایرانیان گرفتند بمراتب زیادتر از آن بود که بمردم ایران دادند و این معنی بجای خود گفته خواهد شد.

اما آنچه جای انکار نیست آنست که زبان پهلوی و خطّ مزبور که چگونگی آن پیش از این بشرح گفته شده است، بدو سبب رو بزوال ونیستی میرفت، یکی بدانسبب که خط و زبان مزبور بمراتب از خط و زبان تازی مشکلتر و میدان لغات و اصطلاحات آن تنگتر بود دیگر آنکه زبان و خط عربی صدسال بعد از فتح تازیان بواسطهٔ ترجمه‌هائی که از کتب علمی سریانی و یونانی و هندی و ایرانی بعمل آمد و نیز بسبب آنکه زبان دولتی و درباری بود، قوّت گرفته از طرفی بیشتر مورداحتیاج قرار داشت و از طرف دیگر زیادتر رفع احتیاج مینمود بنابرین الطّبع هر ایرانی که میخواست بزبان علمی با ادبی سخن گوید و در کشور ایران یا اسلام معروف شود و باصطلاح امروز با مردم زندگی بکند، ناچار از روی میل و بخواهش طبع و بحکم عقل و همچنین از نظر کثرت اشتهار و انتشار زبان عرب، بدان زبان مینوشت و میگفت، بعید نیست که بعض امرای عرب نیز گاهی از این زبان ترویج کرده باشند با کتابهای فارسی و پهلوی را نیز بحکم خرافی بودن دور انداخته یا سوخته باشند، اما حقیقت مطلب آنست که اگر اینکار راهم نمیکردند (اگر کرده باشند) باز ایرانی ناگزیر بود برای ترویج آثار خود بزبان علمی و رسمی که همان زبان عربی بود چیز بنویسد.