نویسندگان و رجال علم و ادب ما و همچنان خاورشناسان هر یک از جهتی ایران را نمیشناختند و این نقیصه از دو سو هنوز با وجود زحمات بیشمار علما و ادبای ایرانی و اروپائی که در قرن اخیر متحمل شده و میشوند باقی است.
✡✡✡
۴ – بالجمله ادبیات ایران وسعت یافته و بزرگ شده است و امروز دیگر با آلات فنی فرهنگ و ادب قدیم نمیتوان کسی را در زبان فارسی بمعنی واقعی «ادیب» نامید – مگر آنکه بتمام تحقیقات قدیم و جدید واقف بوده ایران را از لحاظ تاریخ و زمان و عادات و صنایع و نظم و نثر و رجال و کتاب بشناسند – و باید انصاف داد که فرا گرفتن این همه معلومات که هنوز در زبان فارسی قسمتی از آنها ترجمه نشده و کتاب ندارد امری دشوار است.
این قسمت برای نخستین بار در بیست سال اخیر مطمح نظر قرار گرفت. و کتبی از فرنگی بفارسی ترجمه شد و مکتبی نیز در تدریس زبان و آداب و تاریخ ایران قدیم زیر نظر پرفسور هرتسفلد آلمانی در طهران باز گردید، و بالاخره در دانشکدهٔ ادبیات این مسائل بطریق جزوه و خطابه تدریس گردید و از مجموع این اقدامات این نتیجه حاصل آمد که جمعی از جوانان طلاب ادب ملتفت شدند که معلومات ضروریتری هم در زبان فارسی هست که باید آنرا بدست آورد.
✡✡✡
۵ – سبکشناسی : یکی از فنون ادبی فارسی که متأسفانه خاورشناسان و ایرانیان تا دیروز از آن بیخبر بودند نیز در قرن اخیر مطمح نظر ادبا قرار گرفت – این فن تا این اواخر بصورت علوم درسی بیرون نیامده بود و فقط سینه بسینه و گاهی در مقدمهٔ بعضی تذکرههـا و یا در محافل ادبی عنوان میشد، و آن فن «سبکشناسی» است.
سبک در لغت تازی بمعنی گداختن و ریختن زر و نقره است و سبیکه پارهٔ نقرهٔ گداخته را گویند[۱]، ولی ادبای قرن اخیر سبک را مجازاً بمعنی «طرز خاصی از نظم یا نثر» استعمال کردهاند و تقریباً آنرا در برابر «ستیل Style» اروپائیان نهادهاند.
ستیل Style در زبانهای اروپائی از لغت ستیلوس یونانی مأخوذ است بمعنی «ستون»
- ↑ دائرةالمعارف بستانی – منتهیالارب – صراح.