برگه:رباعیات خیام.pdf/۹

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
  این چرخ فلک بهر هلاک من و تو قصدی دارد بجان پاک من و تو  
  بر سبزه نشین بیا که بس دیر نماند تا سبزه برون دهد ز خاک من و تو  


  اکنون که گلِ سعادتیم پر بار است دستِ تو ز جام می چرا بیکار است  
  می خور که زمانه دشمن غدار است در یافتن روز چنین دشوار است  


  از آمدن و رفتن من سودی کو وز تار وجود عمر ما پودی کو  
  چندین سر و پای نازنیان جهان میسوزد و خاک میشود دودی کو