این برگ همسنجی شدهاست.
امروز که موسم جوانی منست | می خواهم ازانکه جاودانی منست | |||
عیبم مکنید اگر چه تلخست خوش است | تلخست ازانکه زندگانی منست |
امروز ترا دسترسِ فردا نیست | واندیشهٔ فردا ز پسِ فردا نیست | |||
ضایع مکن این دم ار دلت پیدا نیست | این باقی عمر را بها پیدا نیست |
امروز منم چنین ز پا افتاده | از گردش ایام جدا افتاده | |||
دل داده و سرگشته و دورافتاده | وز کام دلِ خویش جدا افتاده |
اکنون که