برگه:رباعیات خیام.pdf/۲۲

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
  ای از حرم ذات تو عقل آگه نی وز معصیت و طاعت ما مستغنی  
  مستم ز گناه و از رجاء هشیارم امید برحمت تو دارم یعنی  


  آنم که پدید گشتم از رحمت تو پرورده شدم نیاز در نعمت تو  
  صدساله گنه بامتحان خواهم کرد یا جرم منست بیش یا رحمت تو  


  از جرم حضیض خاک تا اوج زحل کردم همه مشکلات عالم را حل  
  بیرون جستم ز بند هر مکر و حیل هر بند گشاده شد مگر بند اجل  
از آبُ