برگه:رباعیات خیام.pdf/۲۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
  آنها که فلک ریزهٔ دهر آرایند آیند و روند و باز دهر آرایند  
  در دامن آسمان و در جیب زمین خلقی است که تا خدا نمیرد زانند  


  اندیشهٔ جرمم چو بر ابر گذرد از آتش سینه آبم از سر گذرد  
  لیکن شرطی است بنده چون توبه کند مخدوم بلطف خویش از سر گذرد  


  ای دل ز غبار جسم اگر پاک شوی تو روح مجردی بر افلاک شوی  
  عرش است نشیمن تو شرمت بادا کآی و مقیم خطه خاک شوی  
از چرخ