برگه:رباعیات خیام.pdf/۱۳

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
  از روی حقیقتی نه از روی مجاز ما لعبتگانیم و فلک لعبته‌باز  
  بازیچه همیکنیم بر نطع وجود رفتیم بصندوق عدم یکیک باز  


  ای دل چو حقیقت جهانست مجاز چندین چه بری خواری ازین رنج نیاز  
  تن را بقضا ده و تو با وقت بساز آن رفته ز بهر تو نمی‌آید باز  


  آنها که خلاصهٔ جهان ایشانند بر اوج فلک براق فکرت رانند  
  در معرفت ذات تو مانند فلک سرگشته و سرنگون و سرگردانند