برگه:رباعیات خیام.pdf/۱۱

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
  از هر چه بجز می است کوتاهی به در دست بتان مست خرگاهی به  
  مستی و قلندری و گمراهی به یک جرعه می ز ماه تا ماهی به  


  این چرخ چو طاس است نگون افتاده در وی همه زیرکان زبون افتاده  
  در دوستی شیشه و ساغر نگرید لب بر لب و در میانِ خون افتاده  


  این ابر بنوروز رخ لاله بشست برخیز و بجام باده کن عزم درست  
  این سبزه که امروزه تماشاگه تُست فردا همه از خاک تو بر خواهد رُست