این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
۷۸
خاطرات و خطرات
انیس الدوله قبای مرواریدی برای شاه حاضر کرده بود ، با خانمهای دیگر قبا را در میان داشتهاند و آرایش میدادند، شاه از درب اطاق میگذرد، مشتی خاک از باغچه بر میدارد و در اطاق میپاشد، خانمها بد دل میشوند، هیگوید قران من دیروز بود و گذشت.
دو شب قبل از حادثه حسین خان چرتی، راپرتی شبانه برای شاه میفرستد. روز دیگر شاه باو میفرماید اینگونه اخبار را شب نمیدهند.