برگه:خاطرات و خطرات.pdf/۷۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۵۶
خاطرات و خطرات
 

خدمات امیر اظهر من الشمس است، اما خیانت تهمتی است که دشمنان او برای انقلاب قلب شاه جوان بدو بستند و نصیحت او را نسبت به مادرش تعبیری ناسزا کردند و اگر از سلسله نیست سرسلسله است بحکم یخرج الحی من المیت زاده حاجی قربان بگ طباخ میرزا بزرگ فراهانی است و خود از آن سامان از خدمت قائم مقام اعراض کرد، کسب کمالات آغاز نمود. در اداره محمدخان زنگنه پیشکار آذربایجان بخدمات دولتی نایل گشت. وزارت نظام یافت، در سنه ۱۲۵۳ بامر محمدشاه با ناصرالدین میرزا به تفلیس رفت که نیکلا بدان صوب آمده بود. محمدخان امیرنظام و حاجی ملامحمود نظام العلماء همراهان ولیعهد بوده‌اند . امپراتور از محمدخان احوال میرزا تقی‌خان را میپرسد، عرض میکند سابق مستوفی نظام بود اینک وزیر نظام است و همان است که هنگام سفارت خسرو میرزا بحضور امپراتور مشرف شده‌است. میفرمایند شکر خدا را که دیگر باره رفیق خود را ملاقات کردم و در بخش تحف برای او انفیه‌دان طلای مرصعی میفرستند (در زمان حاجی میرزا آقاسی) ماموریت امیر را به ارزنه‌الروم و وقایع آن سفر را در تاریخ ایران نگاشته‌ام. در این هنگام میرزا تقی خان رتبه سرتیپی و نشان شیر و خورشید داشنه (۱۲۶۳).

شرح بیکفایتی نصیرالملک و آشکار شدن عرضه میرزا تقی‌خان در موقع فوت محمد شاه در تواریخ مسطور است، ۱۲۶۴

از خدمات اول او تعدیل جمع و خرج بود که دو کرور تفاوت داشت. حقوق را که نمیرسید نصف کرد و میرسید. چون امیر فرق نگذارد شاهزادگان و صاحبان نفوذ و اهل دعا بنای بددلی و بددعائی گذاردند. معروف است که در مجلسی که صورت تعدیل بودجه را میخواندند یکی در هر قلم ریزه‌خوانی میکرده تا نوبت بخودش میرسد، میخوانند مقطوع، از آن پس در هر قلم میگوید باز خوب است.

دیگر از خدمات او دفع سالار بود. هم حکایت تحریک اسمعیل خان فراشباشی و ریختن افواج به منزل امیر امری است در تواریخ مضبوط، مصاهرت سلطنت مانع از ورود نظامیان باندرون شد. میرزا آقاخان اعتمادالدوله وزیر لشکر بامر شاه افواج را که مازندرانی بوده‌اند ساکت کرد.

جمعه ۱۷ ذیقعده ۲۶۴ فرمان ولیعهدی سلطان محمود میرزا فرزند اول ناصرالدین شاه نوشته شد و میرزا تقی‌خان به لقب اتابکی او منصوب آمد. شاهزاده ۲۵ جمادی الاول ۶۵ در گذشت.

میرزا علی محمد باب که به اهمال حاجی میرزا آقاسی قوت گرفته بود در تبریز بقتل رسید. بیرق ایران را در ممالک خارجه برافراشت ، چه نهدید به معامله متقابله کرد. دارالفنون را بنا نهاد، شاگرد به فرنگ فرستاد، ایجاد روزنامه وقایع‌اتفاقیه نمود، قرار شد هرکی در سال دویست تومان حقوق از دولت دارد سالی دو تومان برای مخارج روزنامه بدهد. برجیس نامی انگلیسی مترجم بوده‌است. ظاهرا تأسیس روزنامه در سنه ۱۲۶۷ شده است. هم در این سنه تذکرهٔ عبور و مرور برای مسافرت در داخله مقرر شد و مجانی بود و باز کوبیدن آبله تداول یافت. چاپارخانه تنظیم یافت، میدان توپخانه در اراک هم از آثار اوست. از ایراداتی که به امیر گرفته‌اند تبعید میرزا علیخان پیشخدمت بوده در مراجعت از اصفهان به کاشان که تقربی داشته و بدون اذن فرستادن به گروس و اجازه عباس میرزا ملک آرا به رفتن به تهران، در صورتی که امر شده بود با مادرش در قم باشند. میگویند که قصد داشته‌است او را به ولایت‌عهد منصوب کند، به امر شاه ملک‌آرا را برگردانیدند میبایست بدون اجازه برادر حرکت نکرده باشد.

چیزی که رضاقلی خان در روضة‌الصفا نوشته و از پدرم هم شنیده‌ام رفتار امیر نسبت به شاه خشن بوده‌است. دربار مهدعلیا پناهگاه متخلفین بوده و مخل انتظام و امیر آن تکلیف را بشاه کرده بوده‌است. علل دیگر هم داشته است و اظهار آن از نزاکت دور است.

اینکه در صدرالتواریخ گوید: میرزا تقی‌خان خواسته باشد تقلید نادر بکند یا اتابکان فارسی، تهمتی است یا نسبتی است که باو داده‌اند خدا داناست بذهن ناصرالدین شاه جا دادند که اگر بد-