برگه:خاطرات و خطرات.pdf/۶۶

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
۵۲
خاطرات و خطرات
 

فرانسه. سه سال طول کشید تا دوره تمام شد، اسلحه‌شناسی، قلعه‌سازی ، تاریخ جنگ، نقشه‌کشی تاکتیک، استراتژی و مشق، نسخه بعضی را بخط سلطان محمود میرزا دارم.

شاگردان فارغ‌التحصیل این کلاس را کامران میرزا نایب‌السلطنه و وزیر جنگ در نظام پذیرفت که مشق ما اطریشی است!

اطریشی از مؤسسات میرزا حسین خان صدراعظم و وزیر جنگ[۱] بود، سی‌هزار نفری هم تربیت شده بودند.

وزیر جنگ ملاحظه نفرمودند که مشق اساس نظام نیست و فنون نظامی در همه جا یکی است، بعضی از معلمین میسیون اطریشی، منجمله واگنر آخر در مدرسه دارالفنون درس تاریخ طبیعی میگفت و علیخان پسر عمه، مترجم بود. دولت روس بدستهٔ اطریشی معترض شد که این اساس مخالفت با ما است و بالاخره دسته قزاق جای آن را گرفت، چه قدرتی میتوانست نظام آلمانی در ایران دایر کند.

حرکت مذبوحی که ایران میکند در نتیجهٔ رقابت دولتین است و مدلول این شعر:

  تفرقت غنمی فقلت لها رب سلط علیها الضبع و الضبعا  
  میان دو دشمن چو بینی خلاف تو بگذار شمشیر خود در غلاف  

غلاف ما اصلا شمشیر ندارد.

باقتضای سیاست، ناصرالدین شاه هم صحبت از زبان آلمانی میفرمودند و من دستوری برای تحصیل آلمانی نوشتم. روزیکه شاگردهای دارالفنون در گلستان بحضور احضار شده‌بودند کتاب تقدیم شد، اتفاق لای کتاب را که باز فرمودند ضمایر اضافی بود و لفظ «ایر» که در آلمانی بمعنی متعلق بشما است (شما که مضاف الیه باشد) شاه از این لفظ تعجب کردند و چند بار ایر را تکرار فرمودند، کتاب را دادند به امین الدوله، او در توجیه شاید هم عمدا گفت فی‌المثل فلان شما، خنده درگرفت و بهمین جا ختم شد.

مدرسه آلمانی

هم در نتیجه مراوده سیاسی با آلمان مدرسه آلمانی در تهران تأسیس شد که عمارت آنرا از نو بنا کردند، در تحت نظر معمار آلمانی اتو شولص و معمار ایرانی میرزاعبدالله در سنوات ۸-۱۹۰۷ (۲۶-۱۳۲۵) در سفارت صسیر شولسبرگ و معلمین آلمانی بتوسط سفارت آلمان آوردند سالی سه هزار تومان امپراتور آلمان و دوازده هزار تومان دولت ایران برای اداره آن مدرسه میداد. روز افتتاح مدرسه جشن گرفته شد، اتفاقا کابینه نداشتیم، از رجال ناصرالملک و صنیع‌الدوله حاضر بودند و جماعتی از مدیران مدارس و اجزای ادارات و متفرقه. وزیر مختار آلمان نطقی کرد در حسن روابط مملکتین. معمار مدرسه بنوبت خود و معلم مدرسه بر زمینه تاریخ و ذکر ملل آسیائی و خویشی ایرانی و ژرمانی. میبایست جواب داد، کسی تدارک نداشت ناصرالملک (شاگرد مدرسهٔ اکسفرد) برای نطق حاضر نشد، صنیع‌الدوله مستعد این کار نبود، از مدیران مدرسه حاج میرزا یحیی دولت آبادی حاضر بود گفته شد از مستخدمین رسمی نیست، قرعه بنام من افتاد اندیشه داشتم چه بگویم، با قدری تمجمج قبول کردم، علی‌الرسم چیزی از دوستی و حسن روابط گفتم از توجهات وزیر آلمان و زحمات معمار یاد کردم و از نطق معلم استفاده کرده گفتم که جای بسی مسرت است که عموزادگان ما که پس از قرون متمادیه اینک در نتیجهٔ ارتباطات و دادیه باز بما پیوسته‌اند. با حربهٔ کتاب و سلاح علم برای کمک به اصلاحات اوضاع عموزادگان خود حاضر شده‌اند، آنچه بخاطر دارم در روزنامهٔ قدس شکسته‌بسته از نطق من چیزی چاپ شده است.


  1. صدارت و وزارت جنگ در یک دست اگر هیچ عیب نداشته باشد این عیب را دارد که رونق نظام بهانهٔ سوءظن بدست میدهد (میرزا تقی خان)