برگه:خاطرات و خطرات.pdf/۵۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۴۲
خاطرات و خطرات
 

را نصیحت می‌کند که در کوک ایرانی دقت کنند و گوید مطلوب ما بسا هست که آنجا پیدا شود. تألیفات و تصنیفات اروپائی بمراتب پیش از تتبع اساتید ما است، و بظاهر طمطراقی دارد، لکن بیشتر آنها از آن قبیل است که من بشعر مشرف اصفهانی تشبیه کرده‌ام.

  ز افسار زنبور و شلوار ببر توان پخت حلوا و لیکن بصبر  

موسیقی ما امروز به تقلید رفته است، روی قیل‌وقالی بیحال، چنان‌که مطبوع عوام است، دنگل و دینگل که آلمانیان تینگل تانگل گویند و لکل جدید لذت بجای خود ثابت، ذوأربع را در توأمات ملایم نمی‌دانستند و در کوک راست پنجگاه لطفی خاص می‌بخشد و این کوک قدیم است.

تفنن

  من کجا و بحث در علم سرود چون کنم با طبع کو را هم نمود  
  داشت نتوان راز را اندر حصار چون موالف یافت گردد آشکار  
  گر نداری شور دوری از مقام در کراغلی نیست ما را خود کلام  
  گر ترا جام از صفا لبریز نیست نغمه‌ام بی شک طرب‌انگیز نیست  
  چون نماندات لفظ در اظهار راز ناله و فریاد آید کارساز  
  ناله‌ها را همچو نی دمساز نیست غیر نی با ما کسی هم‌راز نیست  
  وصف اسرار است این آوازها مرحم درد درون و رازها  
  دادها دارم ز بیداد سپهر کو ندارد هیچ بر عشاق مهر  
  مهربانی در نهادش هیچ نیست او از مویه از جفا سرپیچ نیست  
  این جهان را سربسر یک ساز دان نغمه را با مایه هم‌آواز دان  
  گر بود گوش تو ساز ای نغمه‌گر پی ز نغمه میبری تا مایه بر  
  سوی او چت هر چه باشد تاختن عاقبت با مایه باید ساختن  
  چون رسیدی تو به مایه هان بایست زانکه بالاتر ز مایه نغمه نیست  
  تا توئی مغلوب نفست در نهفت صحبت از راز و نیازت حرف مفت  
  قوم در ناقوس دارندی نظر من به شهناز است رویم بیشتر  
  ساربانگ و چهار مضراب این بلی در ترقص آرد و در یللی  
  تا شود افعی شهوت رام تو از عزایم جویمی آرام تو  
  در بزرگ و کوچکت تقلید چیست راه برگردان که اینت راه نیست  
  رنگ شیطان دانمت بس دلرباست لیک آواز مسیح اینجا رواست  
  راست گویم گر غم‌انگیز است آن راستی لکن چو گلریز است آن  
  من ز شهرآشوب و از ضرب اصول می نگویم کان ترا باشد قبول  
  حاشیه بگذار و بین در متن آن راحت روح من آن جامه در آن  
  این رجزها نیست جز زنگ شتر گوشها را کرده از زنگوله پر  
  گر به گوش تو معر بد خوش بود مر مرا عقده‌گشا دلکش بود  

سی و هفت آواز در این قطعه بکار آمده است

شفائی

  عاقل بقوانین خرد راه تو پوید دیوانه برون از همه آئین تو جوید  
  هرکس بزبانی صفت حمد تو گوید نائی بسرود نی و مطرب به ترانه  

خرید کشتی (۱۳۰۰) سیاست ناصرالدین شاه اقتضا کرده بود بآلمان نزدیک شود. اخوی صنیع‌الدوله مأمور شد در آلمان بدهد کشتی برای بندر بوشهر بسازند، به برلن رفت و اخوی محمد قلی خان را همراه برد در برم از بنادر پروس بکیفیات معین سفارش داد. در این اثنا (۳۰۱) پدرم نیز عازم برلن شد و کسی مقصود را نمی‌دانست،