اساس موسیقی هفت نغمه است[۱] به ابعاد معین و به سه ترتیب (ماهور، چهارگاه، شور) که هر کدام زمینهاند برای تألیفات گوناگون. ترتیبی مشخصی را در هریک از زمینهها اسمی نهادهاند و دستگاهی به آن اسم معروف شده است. لکن باید فرق گذارد بین آواز که در آن توالی نغمات محفوظ است و زمینه که در آن الحان بسیار تألیف توان کرد و امروز این امتیاز داده نمیشود. آنچه در زمینه میسازند باسم آواز میخوانند و حال آنکه شباهت لحنی محسوس نیست، نه هر لحنی را در زمینهٔ دو ماژور، ماهور میتوان گفت. بلی ماهور در زمینهٔ دو ماژور است با حفظ لحن مخصوص و قس علیهذا.
در دستگاههای هفتگانه موضوعات لطیف بسیار است که میشود آنها را باقتضا توسعه داد. تا اواسط دورهٔ پهلوی اهل طرب طایفهای ممتاز بودند. محترمین در مجالس، تقلید اهل تقلید نمیکردند و قول سعدی ملحوظ بود:
تو بر سر قدر خویشتن باش و وقار | بازی و ظرافت به ندیمان بگذار |
امروز به یمن تمدن متفتن، همه رقاص شدهاند. لعل الله یحدث بعد ذالک أمرا
در خاتمه گوئیم؛ هلم هلص، استاد هارمونی در احساس النغمه گوید. در کوک ما عیبی است که در کوک ایرانی نیست، بیش از این تصریح نکرده است. آنچه من تتبع کردم وجهی نیافتم، جز آنکه اروپائیان در دورهٔ ذوالخمسات پرده میبندند و ما در دورهٔ ذوالاربعات و ذوالاربع را در دایره اهمیتی است و نغمهٔ حساس «سی» از آنجا پیدا شده است[۲]. هم او، در رسالهٔ خود اهل عمل
- ↑ در هیچ لحنی بیش از هفت نغمه و مکررات آنها وارد نمیشود (مگر تحویل به زمینهٔ دیگر شده باشد)
- ↑ نکتهٔ دیگر آنکه در ذوالاربع نوبتی از مایهٔ «دو» دو طنینی جداکنند «ر» و «می» پیدا شود نوبتی از فا (ذوالاربع) دو طنینی جدا کند «می بمل» «ربمل» پیدا شود و باز به تقسیم دگر «ردیز» و «دودیز» را و اروپائیان بحساب شماره احتراز و دورهٔ مخمسات و این عمل در ابعاد مؤثر تواند بود