٣٩٠ خاطرات و خطرات كينه وحرص را لعنت کنیم دوستی، مروت، پاکدامنی، مهربانی، محبت ، دستگیری بمال و انتصار را وجهه نظر قرار بدهیم. شخص گروه جماعت نشناسیم و فردی باشیم نیکخواه افراد غنی نینش دستگیری باشد و درویش نیتش قناعت دور نیست زندگی رو به سلاح برود از دسته بندی افتراق دو دستگی و تفرقه خیر نخواهیم برد و آنچه گفتند غلط آنچه کردند غلط قول کافی نیست باید عملا ضعیف ببیندکه قوی در فکر او است چنانکه مثل است اره باشیم نه نیشه نه رنده يك انشاء الله قوت باراده میدهد و استغفر الله بیفتنه و فساد را مینشاند. ادعیه در حکم سرگز سیون است (تلقين بنفس) آندر آس در موقع عبور زهره از جلو آفتاب بسمت مترجمی با گروهی که بفارسی آمده بودند برای ملاحظه بایران آمده بود در زبان فارسی مطالعه داشت در برلن خواهشی ملاقات از من کرد، غرض آنکه در فارسی حرف تعریف چیست ؟ گفتم مطاق یا و در فارس او ( یارو ) در ضمن صحبت نمجیدی از مردم ساده ایران نمود گفت بهرده که رفتم صحبت که خدا مرا گرفت و در دمات خودمان صحبت کدخدا برای من ملالت آور است در ایران صحبت پیر مردان عرفانی بود و در فرنگ صرف روی مادیات چه سود بردم چه زیان کردم ) اسپرین و آلیسم و ماتریالیسم ) در ایران افکار متوجه مواعظ منبری است در فرنگ متوجه نطقهای هوس پروری آن رضایت و قناعت این شکایت و برائت میآورد هگل مینویسد در اسلامبول بمسجدی رفتم سادگی و سکوت مرا بحال خوش آورد در کلیسای خودمان عریده نافوس والوان نقش و نگار مجال حال نمیدهد پیرلتی میگوید در اسلامبول شب دریچه را باز میگذارم که فریاد روح افزای اذان را سحر بشنوم به متیار بوعلی سینا را تشویق به دعوت میکرد شبی از شبهای زمستان حکم نشه شد از بهمنیار آب خواست و گفت کاسه یخ بسته است گفت بیرون درب آب جاری است بهمنیار عذر آورد در این حال آواز اذان بلند شد شیخ گفت مرا دعوت میخوانی و از دو قدم برای من بر داشتن مضایقه داری پیغمبیر چهار صد سال قبل دعوت کرد مؤذن در این سرما بالای منار به ادای وظیفه میپردازد . فيه اسولی از مرام اسلام را یاد کردیم تا معلوم شود حقیقت دموکراسی و سوسیالیستی عملی قابل اجرا چیست جس فکر، منع اراده و سلب آزادی افرادی نیست مجال استفادة مشروع به داده شده است و هیچ طبقه به مراتب محروم نمانده است. تاریخ نشان میدهد که تا این مرام به نیمه مجری بوده بشر بچه مقام از تعالی و تربیت رسید امروز هم انقلابی اگر لازم است در تجدد باید برگشت بسلمانی که اصولی قابل قبول هر صاحب وجدانی است. فوريه لأسال، كارل ماركس باکونین و بایف ممکن است خوش نیت بوده باشند خالی از هوا و هومی نبوده اند و بدور مرام ماتریالیسم تنیده اند کم و بیتی حدورتك داشته اند اشتباهات اربعه را کرده اند الذین ببخلون و يأمرون الناس بالبخل آنانکه بخل میکنند و مردم را به بخل میخوانند . منشاء دموکراسی را گفتیم سوسیالیستی در روم از اختلاف حقوق پیدا شد مهاجرین حقوق متوطنين را نداشتند بین فریفتن کار به زد و خورد کشید بنا هر طبقه را حقوق و حدودی مقرر داشت . درد اینجا است که هیچکس برای خود حدی قائل نیست، لیاقت وسایل پیش آمد فراموش میشود در کدام مردم است که به وجود آهنگی نجار کفائی نانوا قصاب و و و حاجت نباشد یکی
1- سورة النساء آیه ۳۷