پرش به محتوا

برگه:خاطرات و خطرات.pdf/۴۸۸

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.
 

۴۶۴ به ای را دارد . خاطرات و خطرات امروز روزی است که منا و مجلس شب و روز در تنظیم مملکت و ترمیم خرابی ها سر از پا نشناسد من نمیدانم بين فرمايشات شاه در هر موقع و این بی علاقگی را چگونه جمع کنم خصوصا که در این موقع سخن از تغییر کابینه هم میرود و شنیده شد که علی منصور مامور ساختن کابینه شده است یا علی !! هشتاد سال بآرزو روزگار گذراندیم انتظار روز بهتر کشیدیم و هر روز را از روز دیگر شمه ای از آنچه دیدیم نگاشتیم گذاشتیم و گذشتیم و این غزل ختم میکنیم بدتر دیدیم محرمی گر ز هوا خواهی میهن دم زد بد شیوه رند سیاسی چه بود در ملک رهزنی شیوه ابلیس به از روزانت بر زبان لان هوا خواهی آرایش خلق نقش انگشتریت فتنه و ظلم و آشوب خرمن عاشق ومعشوق بیکباره بسوخت مهدیا آن بت عیار بعد عشوه و ناز دست غیر آمد و بر مینه آن محرم زد شیوه آن است که باید همه را بر هم زد مار خوش نقش بر انگیخت ره آدم زد تیشه بر ریشه آسایشمان محکم زد نتوان لاف سلیمانی از این خانم زد اندرین آتش بیدار که عالم زد

رهزنی بود زیر دست و رهت کم کمزه