۴۳۶ کجا آن بزرگی و آن دستگاه دریغ افسر و تحت زرین عاج خاطرات و خطرات کجا آن همه تخت وفر وكلاء همان یاره و طوق و زرینه تاج انگلیس را موافق میکنند بدوریان تشریف ببرند هشت شبانه روز دریا می شکایت پیدایی میشود بدوربان میرسند دو ماه میگذرد توقف در دوربان مطبوعدان نبوده به یوهانسبورگ تشریف میبرند بدوآ در هتل لنكهام و بعداً در منازل خصوصی زندگی خانواده ای اختیار میکنند و بمطالعه تواریخ ایران وقت میگذرانند در چهارم مرداد ۱۳۲۳ جهان فانی را بدرود گفت شرمنده از آنیم که در روز مکافات عالماً به پهلوی سه ایراد میگیرند یکی آنکه جلوفلم یاوگوئی را گرفت در زمان او روزنامه ها اندر خور عفر تو نکردیم گناهی ཨ།་ که آنچه میشد مینوشتند همت فحش و فحشاء ممنوع بود انتقاد کمتر میر بعد از او دیدیم کار روزه امجات بانتشار الفيه و شلفیه کشید آبرو برای هیچکس باقی نماند و این است آزادی که آن را میخواهند دیگر نسبت طمع باو دادند مردی بود مقتصد ملکی میخرید و آباد میکرد در مقابل کارخانه ها دایر کرد و بخرد مملکت تمام نشد بلیا واقع شد که گاهی صاحب ملک را مجبور بفروش میکرد روزی در صحبت فرمودند من خرج زیادی ندارم حقوقی که من میرسد صرف بنائی میکنم ایراد دیگر بعضی سیاست هاست شاید تواند بگوید که آرامش مملکت تقاضا میکرد حقیقت را نمیدانیم چون اقداماتی میشد و جهت آنکار نبود و گفته اند، پادشاهان از بی یک صلحت صدخون کنند. ایرادی که میتوان گرفت یکی آنت که عنایتی که در اوایل بدیانت و حسن آخارق داشت اواخر متزلزل شد باری حجاب حجب دم از بین رفت کار بـ استخر رامسر کشید . مالك الكلامی را قطه ای است : روزی دو سگ کنار خیابان ناصری دردا و حسرنا که در ایران هنوز ما پهلوی با اصحاب بر سر ناشار در یوهانسبورگ وسط رضاشاه دست راستشمی بداوي - عبد الرضا حمید رضا دست چپ شاهپور غلامرضا احمد رضا محمود رضا فاجاءه بودند در جماع و ممی گفت كنت ملك آزاد نیستیم به انداره سنگی ا در غلطی در گوشه ای از دنیا کردند ماده باید بکنیم و اقتضای فکر تجدد دولت چشم برهم میگذاشت. قرمساقی در کنار خیابان شاه استخری ساخت موسوم به امر واوند دانی پیدا شدند که بشیوه مثل مشرفی ناموس خود را در معرض استفاده دیونان بگذارند از آزادی مین را در نظر
گرفته ایم