FTP خاطرات و خطرات کاری رونق گرفت گلهای آرزوهای میساله در بستان کشور رخ بر نمود تا آنجا که شگفت آور بود که در چند شعر در مقدمه ایران باستان گفته ام شادری ای مرز ایران شادزی دست نیرومند کت بد آرزو رخنه بیگانگان هر روزه کاست مرستمگر را بهر جا دست بست آبروئی در به میهن شد پدید قسمت سوم دود کز زیان هستی و شد هنگام و ز آستین پهلوی رخ بر نمود فرمی ایران زمین هردم فرود مستمندانرا زبند او با گشود کانچنان اندر گمان کی نبود یکی از تدابیر دول مغرب این است که مال مشرق را بقبول آداب و رسوم زندگی پر طمطراق خود آلوده کنند و تحت شعاع خود بیاورند. از اطراف ورود ترکیه را به تمدن پولواری بگوشها کشیدند ما را هم آلوده زندگی پر تکلف کردند تک خویش را فراموش کردیم و از برای آوردن نویهای اواخر برنامه می بایست زهره چشمی از مردم گرفته شده باشد آن فرمایش که در مملکتی رژیمی دارد رژیم ما یکنفره است تمام معنی جلوه گر شد عامه منلوب مجلس مرعوب ناطقی ندای تثلیث در سرتاسر مملکت در انداختند خداشاه ،میهن دیافت که اساس اخلاق است از قلم افتاد اوامر منسوخ ماند. تواهی رواج یافت مشتریان فواحش میدان یافتند و مردانه تاختند از جمله نویها آتش زردشت از کنار ورزشگاه در آورد موج آزادی در استخر رامسر اوج گرفت. ما از دوره پاستان و پهلوانی یاد میکنیم کلامی که داشتیم در تخت جمشید نقش بر حجر است و صورت زن در هيچيك از آثار باستانیها نیست این نوبها سوغات مسافرت ترکیه بود و سبب نفرت عقلاء شد اگر بمذاق عده ای شهوت پرست شیرین آمد آخر مزهایی تلخ است. جای تأسف است پهلوی اهر می بود که مملکت را تکان داد و رو به تعالی برد آرزوهای دیرینه را عملی کرد اگر لباس وه- اخلاق در کار نیامده بود میشد بگوئیم دوره پهلوی دورة الماس بود پهلوی هوش سرشار داشت و حافظه بسیار با بی وادی متصرف در عبارات بود و ملتفت اشارات نکته سنج ومتين آهنيج غيظ را فرو بردن میتوانست و هر چیز را بجای خود نهادن میدانست عزم سنگین داشت و اراده آهنین در کارها بیان میخواست و مراقب فرجام بود. چون هر چه خواست کرد و پیشرفت نمود توازن در سیاست را هم از دست داد آلمانیها در کارها نفوذ کلی یافته بودند و افکار را بسوی خود تافته . شاید تصور شود پهلوی قساوت قلب داشت اینطور نیست عبدالله میرزا پسر ایرج میرزا در شعبة رمز ارتش کشف اسرار کرده و ده در حکومت نظامی محکوم به اعدام شد. پدرش در مجلس بود از او توسط کردند، امر شد راه قانونی پیدا کنند. ماده ای که خاطرم نیست از قانون در آوردند و شرحی نوشته شده من نزد پهلوی بردم نهایت اطف را نسبت آن جوان داشتند و در ضمن مذاکره در چشمشان اشك دیدم اعدام مبدل بحبس ابد شد. خاتمه جنگ بین الملل ۱۹۳۹ در گرفت انگلیس آمریکا و شوروی در اضطرار از ایران راه خواستند غروری شد و کار باستعفای بیلوی کشید و ترك میهن در اصفهان به صارم الدوله گفته بودند تا آن پیر مرد بود گاهی چیزی مگفت و مرا آگاه میکرد در یزد به جم گفته بودند از قول من به محمد رضا بگو شهر یزد دچار کم آبی است فکری خلافت آرزوی گلا دستون را از بین بردند - اولی چهاردهم گفت دولت منم امیر تیمور گفت دنیا گنجایش دو پادشاه ندارد جغرافیا
نمی دانست