خاطرات و خطرات ۲۱۵ التیامی شد. از قاهره برگشت صحبت از رافت پادشاه مصر و ملاطفت با عموم کرد که یا ادنا که وعیت مهربانی میفرمایند، چیزی نگذشت که پهلوی پیرمردی را از رعایا در راه سعد آباد به اتومبیل خود دعوت کرده به تجریش که مقصد پیرمرد بود رساند، در موقع تودیع صد تومان هم باو انعام کرد پیرمرد تضرع نمود که صدتومان را نمیخواهم امر بفرمائید پس مرا كه كمك من است از خدمت نظام معاف بدارند فرموده بودند این صد تومان را ببریان فلان فلان شده ها بده پسرت را معاف میکنند. با همه قدرت و مراقبت پهلوی حال ادارات این بود و خودش میفرمود. یهودی ای سیصد تومان گم کرده بود مسلمانی پیدا، بقوت ایمان برد حکومت سلیمانی یا شهربانی داد یهودی برای اینکه مشتلفی ندهد گفت پولمن پانصد تومان داودی بود کشمکش شد شاه طرفین را خواست بصور رفتند به پهودی فرمودند چه گم کرده ای؟ گفت پانصد تومان مسلمان گفت چه پیدا کرده ای؟ گفت سیصد تومان فرمودند این سیصد تومان مال تو پانصد تومان یهودی هم هر وقت پیدا شد برود بگیرم برای افران اضافه حقوق پیشنهاد کردند بهاری رد کرد که اگر حقوقشان کم است هر شب صفوف بانوان سینه چاک نه آنقدر جالب دلشدگان هلاک است که از در سینما چه میخواهند؟ سینماها با تان داری کرد. یا مگی را پر عسل را سر بیوشد کفش و کلاه برای دیدار از آن ستارگان هر که شیرینی فروشد مشتری بروی بجوشد لامارتين شاعر معروف فرانسه گوید برای تخریب اخلاق بشر بساطی از ببندند یا نه تأثر مضرتر وضع نشده است. ای سلیم آب زهر چشمه ببند که جو پرشد شتر و بار برد ور عدلیه هر چه باشد رعایت حقوق بیشتر میشود و از شقوق زور کمتر گفته محاكمات مالیه لازم آمد که امور مالی در محکمه مخصوص موضوع از دادگستری محاکمه شود. يك نقره را که در آن واردم یاد میکنم اقبال الدوله بیست هزار تومان از دولت طلب داشته به تبانی فتمطلبی بیانک میدهد (غلط) و سندی از بانک میگیرد که آن فته طلب بلاوجه است آن وجه وصول میشود اقبال الدوله مرحوم میشود فته طلب در بانک روس میماند و باطل نامه در نوشتجات اقبال الدوله روسیه برهم خورد عهد نامه جديد بيش آمد، بانک رهنی روی بدولت قرار گرفت پس از سالها مقرر شده طالبان بانک روس را جمع آوری نموده بانک رهنی دایر شود ضمنا است که معهود بدهی بانک را وقتی تنهند و بستان را شدیداً مطالبه کنند. از محاکمات مالیه بنای مطالبه از غلامحسین خان فزاری برادر اقبال الدوله گذاردند و فرع بندی گردند سیصد هزار تومان بر عهده او وارد آوردند در صورتی که مدت اقتضای آن مبلغ را نداشت بنا بر ساختن حساب گزاف است که بهر جا صلح شود مبلغی معتنابه بدست بیاید البته وكيل مدافع بنسبت سیصد هزار تومان حق الوکاله گزاف .میخواهد. پس از رسیدگیها و مراجعه به استاد و دفاتر بانك محقق شد که آن مطالبه مورد ندارد صاحب اختیار غلامحسین غفاری را به چهار هزار تومان محکوم کردند آنچه داد خواهی کردیجایی نرسید که محکمه نمیتواند دولت را محکوم کنند منطق هم غلط زیرا محکومیت دولت در کار نبود مطالبه
ا در آلمان هم این غوغا را داشتیم