۴۰۶ خاطرات و خطرات ترجمه از ترکی . گل با همه پرده پوشی خود این چیست گرفته ای به پیکر از پیکر خویش برده برگبر آن پرده که پرده دار خلفت آن چادر زرنگار تقوی است امداد نما به زندگانی این خانه که گشته است بنیاد این رنج برد بی همیشت پاینده بماند آن سرائی ترجمع بند پنجاه و چهار بیت است همه متناقصی خیالی میآید و گفته می شود معایب بنظر میرسد فکر بر میگرد در و گشودن متازم تخطی از عفت است باید به تشکیل خانواده گریززد به تقوی اشاره نمود ترک برده در اسکار بسحق هم بوده است. بدامه گر برسی کو که پرده از سر گیر جمال فود مه بما لي تو تا كي تهان صرف نظر از مراتب دیگر دوام عبا و چادر روی اقتصاد بود هر که هرچه در بر داشت مستور لازمه امداد به زندگانی اگر رفع حجاب باشد رفع حجب و حیا زندگانی را خراب کرد درارو با عفت و ناموس را فدای تجارت کرده اند زن را مضطر میخواهند که اجرت کمتر بدهند باید نصف گذران راشی به بی پرده عیان شود یگازار وین چیست نهاده ای برخسار ور صورت خود نقاب بر دار پیچیده ترا در آن به حکمت آن پرده عفت است و عصمت بنمای بکار مرد شرکت از سعی و آن سعی کند که این زید شاد کز مهر کنند این دو آباد سان بگردد آباد اعداد نما با زندگانی بنمای بکار مرد شرکت زحمت بدست بیاورند تا آخر عمر صاحب ز ندگی نمیدوند امداد نما به زندگانی بنمای بکاره دشرکت
زنان بدرفتار دو شهر هستند و برای از نقشه برده بودند در درشکه ها باروی باز حرکت می