پرش به محتوا

برگه:خاطرات و خطرات.pdf/۴۱۵

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.
 

F. 1 خاطرات و خطرات در فقیه هفدهم نصیحت بقبول آداب خوب اروپا و رد آنچه بر هوی و هوس است نمودند. در تاریخ ۸ فروردین مکتوبی از نور حماده با نسخه ای از مقررات بمن رسید. متأسفانه خانمها پرده کنگره را دریدند و سراسیمه در میدان هوی و هوس دویدند مسکری نمازی که نخوردند و منگری نماند که نکردند. نفس از دهاست او کی مرده است از غم بی آنتی افسرده است أعرض لمعاليكم حيث أنه من القوانين الأزمة في المؤتمرات النسائيه نامه نور حماده بان تقدم مقررات كل مؤتمر للحكومة اللتى عقد المؤتمر في عاصمتها ؟ ۸ فروردین ۱۳۳۷ أولا ومن ثم تعاد وتقدم لبقية الدول في غير ممالك فبناء عليه ارفع مقررات المؤتمر الشرقي النسائى الى مجلس الوزراء راجية بان تنظروا ومجلس البراعان الكريم في تنفيذها في الوقت المناسب لحالة النساء في بلادكم الموقرة وذلك تحت ظل مولانا الشاء المعظم ورعاية الحكومة الموقرة هذا وفي الختام اقبلوا فائق احتراماتي رئيسة المؤتمن النسائي الشرقي نور حمادة امر به استعفا من حس کردم که آخر برگرام ده ساله بجاهایی میکند و دنباله هایی دارد که با عقاید من نمی سازد در اواسط شهریور با سردار اسعد که تا ۲۱ شهریور ۱۳۱۳ درجه ای جای تیمورتاش را گرفته در استعفا شور کردم، هم خودم هم مردم و هم شاید شاه از دوام ریاست من خسته شده بودیم. گفت شاید مخالف نظر شاه باشد صدمه خواهی خورد اگر نظری باشد لابد من مطلع خواهم بود. دو سه نوبت شاه در جلسه اسم از حقوقی که میگیرند برده بودند شاید نظرتان به امساك من بود در دویدن در کارها و اینکه من قدری در حاشیه مشی میکردم شب ۲۱ شهریور خواب دیدم کسی به من کانه از زمین سبز شد او را می شناختم و نمی شناختم گفت مرا میشناسی؟ گفتم درست بجا نمی آورم گفت من رفیق قدیمی هستم آمدم احوالی از تو برسم سر و وضعت را متوسط دیدم از خواب بیدار شدم با خود گفتم نوبت برگشتن بوضع اسبق است شب ناچار روز میشود و روز ،شب نزديك غروب شاه مرا خواست رفتم از دور فرمودند خبر خوشی برایت ندارم عرض کردم خبری که از طرف اعلیحضرت باشد خوش است اظهار نارضامندی از دو سه نفر از وزراء کردند و فرمودند همه استعفا العيد اين تكليف استعفا خیلی خوشی بود عرض کردم اجازه میفرمائيد صبح استعفا عرض میکنیم فرمودند همین حالا تو هم هر کاری خواهی میدهم داخله ،یا خارجه عرض کردم هیچ کار نمیخواهم استدعائی ندارم مگر اجازه گاهی شرفیابی ، در ضمن فرمودند متاسفانه ای هم گفته بودی ؛ هیچ بخاطرم نیامد یکجا بر میخورد اما بموقع بود که گفتم ممکن است در خدمات قصوری شده باشد اما در صمیمیت قصور نکرده ام تا نیمورتاش بود فرمودید قول نیمورتاش قول من است بعد از تیمورتاش هر وزیری هر مطلبی بهیئت آورد گفت بعرض رسیده تصویب شده است. مجلس بخوشی و مهربانی گذشت. آمدم زرگنده منزل سردار اسعد گفتم رفیق تازه چیست؟ چیزی نداشت تفصیل را گفتم امن کردیم وز راه آمدند سوای فروغی که در تجریش بود و صیح ملاقات مفصل با شاه کرده بود و مظنون بود که نظر باو است بمنزل او رفتيم صور استعفا نامه را نوشت گذاردیم و مرخص شدیم. من میدانستم که بر سر بطني يشرفت ساختمان عمارت پستخانه از صور دلتنگند از تقی زاده بدو جهت دلتنگ بودند یکی آنکه تقی زاده فرمایشی که میشد اگر محتاج بود به مجلس میبرد و قانونی میکرد دیگر آنکه مبلغی از ارز نفت موقتاً بمصرف خرید طلا زده بود. نوبتی در موقع شرفیابی و کلا اشاره کرده بودند که تقی زاده در هر وزارت خانه دزدی گذارده است مقصود محاسبين بود که از طرف مالیه در وزارتخانه ها مأمور بودند و مطلوب نبود. ا پذیرفته ۲- کنگره (جرگه)

پایتخت