پرش به محتوا

برگه:خاطرات و خطرات.pdf/۴۱۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.
 

۳۹۶ خاطرات و خطرات نشانه، مزید بر سوءظن شد. ظاهرا شاه از سفیر افغانستان پرسیده بودند که سفراء در قضیه الغای امتیاز نفت چه میگویند؟ تصور نمیکنند که من در فسخ قرارداد محق باشم؟ سفیر میگوید منتظر نیتجه هستند میفرمایند حاضرم کار با انگلیس به اسلحه بکند ولو جانم در خطر باشد در هوش فراست، پشتکار، مجلس آرائی، چاره جولی نکته سنجی تیمورتاش انگشت ایراد نمیتوان گذاشت بی پروائی بآیزنی هوس رانی هم با فراط داشت خشونتش بیش از ملاطفت بود و اواخر بی غروری نمینمود دجار بعض عادات هم بود که گاه آنهمه معلومات را در پرده می - افکند، چه بحث برکی در حالی که نداند چه میگوید و چه میکند. در گیلان اتوموبیل بی میگردد جمعی بی گناه بدار آویخته میشوند انما الخمر والميسر وجس من عمل الشيطان وای بانکه ياك هم ضمیمه بشود. دعوتهای رسمی را که سفراء در یک شب از من و تیمورتاش میکردند بدو شب قرار دادند. نبي من و بعضی از وزراء و شبی تیمورتاش و بعضی (فیروز (داور) البته با حضور من دعوت زن ایرانی در سفارت ممکن نبود و هنوز رفع حجاب نشده بود من بعد از شنیدن این قصه کم کم به بهانه کالت دعوت ها را عذر میخواستم بخار نفت از دیرگاه در باکو و اردبیل تراوشی کرد چنانکه در آن حدود شعله آتش مستمر بود و آتش پرستی در ایران از آنجا پیدا شد. در شوشتر نفت سیال از زمین میجوشید، در کركوك حمله کبود رنگ در اثر انفجار نفت دائم بود، تكميل مكانيك و افزار وسیله بدست داد که نفت را از اعماق زمین بیرون بکشند از اکناف كره چشم بروی نفت باز است و دستها در از ایران هم باید چشم بماند که این یگانه سرمایه طبیعی را برایگان از دست ندهد. سیاح معروف سون هدن مینویسد ایران از هر جهت بی بهره است مگر از جهت صحرای بی آب و علف، نمیدانست زیر این صحرا انبار طلا خوابیده است. سته ۱۳۷۹ (۱۹۰۱) دارسی نامی به خیال افتاد در قصر شیرین مته بزمین نهد. قراردادی با دولت بست شصت ساله که از منافع حاصله ۲۰۰هزار سهم بدولت بدهد و عید ۱۶ از لب عایدات و ۲۰ هزار نیره نقد. در در قصر شیرین به نتیجه نرسیدند با شرکت نفت بر ما شريك شد، مته را در مسجد سلیمان بکار انداختند در عین پاس به رگی بر خورده چشمها که از سنگینی خرج بیهوده سیاسی میرفت بروی شاهد مقصود روشن شد در ۱۳۸۷ ( ۱۹۰۹ ( کمپانی موفق شد مؤسسه را تکمیل نماید بسرور دولت انگلیس از اسهام کیانی خریداری نموده انك مهم شیر میبرد و در حفظ آن تپش قلب دارد. در جنگ بین المللی اول کلین از افران آلمان موفق شد خسارتی به مجرای نفتی نه آنقدر که خسارت مؤثر به کشتی رانی انگلیس وارد میشود که بدریا میرود وارد بیاورن سالمان پتروسیکی سفیر روس گوید تیمورتاش فعال و سیاسی استان معرفی رجال ما در ورق چه بروز او بیاورد، فروغی مرد نظر است و در عمل ست داور سفارتخانه ها هوشیار است اما فاقد اسلوب سفیر آلمان بر آن است که فروغی دانشمند است و در عمل نرم ، نقی زاده را روح بزرگ در قالب كوچك میداند، منصور الملک را گوید تو دار است و شناخته نمیشود داور را گوید در من خود ماهر است و در معاشرت مرد صور خوش برخورد است و شوخ بردار ا این کلین همان است که بتبریز آمد و میخواست دنبال اردو به اهر برود و باز در حکومت

من در فارس باتفاق صغير فرانسه نوکنت بشیر از آمد.