پرش به محتوا

برگه:خاطرات و خطرات.pdf/۳۹۹

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.
 

خاطرات و خطرات ۳۸۵ مختلف گسیل دارند پاریس مرکز خوبی برای کسب اخلاق خصوصاً در جوانی نیست، ملاحظات سیاسی ایران را فرانسه از بدایت مراوده علاقمند کرده است و شکوه سلطنت ناپلئون اول از دوره قاجاریه توجه ایران را بفرانسه معطوف کرده فیروز مالیه داور عدليه اعتماد معارف شیبانی فواید عامه صور بست و معرفی هیئت در مجلس هفتم تلگراف اسد جنگ، پاکروان کفیل خارجه و ادیب السلطنه داخله شرح آنچه شده است و آنچه در کار شدن است روابط خارجی رضایت بخشی خلاصه پرگرام است بعضی مسائل معلقه حسن نیت طرفین قابل حل است . در بنو ساختمان راه آهن صحبت بسیار شد که تراورس چوبی باشد یا تدارك تراورس آمنی، حاجی معین کمر همت بست که در اورس چوبی تدارک کند، شاه ضبط ممسنی به مازندران تشریف بردند و از کار حاجی خشنود نشدند دستگاه تراوری سازی اننگ شد سهل است امر بتوقيف ممسنی فرمودند من عرض کردم موقع ضبط حاصل است اگر اجازه باشد ممسنی در دست معین التجار باشد حاصل تفریط نشود اجازه دادند ابلاغ بوزارت داخله کردم منصور الملك كه كفالت داشت چه عرض کرده بود که مرا بمجله خواستند و منصور الملک در حضور بود، نسبت بتوقيف همستی تعرض فرمودند عرض کردم اجازه فرمودید، فرمودند من اینطور نگفتم عرض کردم من اینطور فهمیدم اینطور فرمودند و اینطور فهمیدم فکر وشد عرض کردم توقیف ضرر دارد مقطوعاً تصرف باید کرد اطاعت میشود باینجا مصالحه شد ولی قدری عصبانی بودند لازم ندانستم بمنصور الملك گویم اگر نظری داشتی میخواستی بین بگوئی و خاطر شاه را مکدر تنهائی ایلات نزدیکتر ،ممركز بختیاری قشقائی و شاهسون تا درجه ای تحت تمکین ۲۴ اسفند ۱۳۰۷ آمده اند عربستان هم پس از کوتاه شدن دست خزعل که در تحت حمایت 譯 پادشاه انگلیس در تهران است قامت وزارت داخله است. تصفيه بلوچستان در جریان است، دوست محمد خان که سرکشی میکرد و بتهران آمده تحت نظر بود موفق بقرار شد در گانی به بند افتاد و از بند حیات جست ( ۲۶ دی ۱۳۰۷). روز عبد شاه شرفیاب بودیم از تمشیت کار بلوچستان صحبت میفرمودند نظری نگلهای باغچه که چندان رونقی نداشت افکندند فرمودند من توجهی به گلکاری ندارم در باغ من گل مرغوبی نیست گفتم گلستان شاه اطراف کشور است و هر روز گلهای امنیت در اطرف میروید و ریشه خار از ساحت مملکت کنده میشود چه گلستانی است از این بهتر در این موقع بود که فرمودند شیر خواره بودم که مرا مادرم بتهران میآورد در راه از حیات من مأیوس شدند دانیم خواسته بود مرا بخاك بسپارد مادرم راضی نمیشد که هنوز امیدی هست در بغل خودم تمام .کند در این اوقات اسمعیل آقا هم که فتنه آذربایجان بود و بتركيه فرار کرده بود تأمین خواسته برگشته بشیر غیب مقتول شد. روضه خوانی که در وزارت جنگ پهلوی در قزاقخانه میشد از اول توقیف وزیر مالیه سلطنت در تکیه دولت میشود فقط روزها است و نه بآن طمطراق که در ۱۸ خرداد ۱۳۰۸ زمان ناصر الدین شاه میشد. پس از اتمام مجلس جلوی در تکیه طرف باغ قدری مکث میشد روزی فرمودند بسید الشهداء خیلی ارادت دارم اما این اندازه گریه و زاری چه لزومی دارد ؟ فروغی گفت میشود .کم کرد ۱۸ خرداد (۱۰) محرم ( باز درب تکیه جمع بودیم آلبومهایی مشتمل بر عکسهایی از راه آهن جنوب رسیده بود شاه سینه بسته نصرت الدوله با بشاشت عکسها را نشان میدادند و شرحی میفرمودند بر حسب معمول تشریف بردند و ما بطرف در به شمس العماره راهی شدیم جلوی پله عمارت

بادگیر افری از نظمیه جلو آمد و نصرت الدوله را جلب کرد تیمور تان هم بی خبر بود متحر ماندیم