خاطرات و خطرات FAT به کت کرده بودند شاه خودش لباس قزاقی داشت من چندی خودداری کردم تا روزی شاه در هیئت یقه مرا گرفت فرمودند بدهم برايت يك دست کت و شلوار بدوزند؟ عرض کردم حال که میل مبارك است خودم تدارک میکنم برای جلسه دیگر حاضر کردم کلاه پهلوی از یکطرف لبه داشت در نظمیه کاسکت برسر گذاشتند و در آن موقع گفته شد زیر کلاه را باید عوض کرد و کاری مشکل است. تغییر کلاه نظمیه به کاسکت انگلیسی قدری افکار را مشوب کرد اول کسی که در این باب اظهار نگرانی کرد آقاسید محمد . بهبهانی بدن است در این اوقات روزی بشاء عرض کردم تمدنی که آوازه اش عالمگیر است در یکی تظاهرات در بولوارها یکی تمدن ناشی از لابراتوارها تمدنی که مفید است و قابل تقلید تمدن ناشی از لابراتوارها و کتابخانه ها .است گمان کردم باین عرض من توجهی فرموده اند آثاری که بیشتر ظاهر شد تمدن بولوارها بود که بکار لاله زار میخورد و مردم بی بند و بار خواستار بودند . در دورة ناصر الدين شاه مشروب فروشی آشکار در تهران نبود در دوره منع فروش مشروبات مظفرالدين شاء أحياناً بخاطر خارجه و ارمنی که بسیار شده بودند مشروبات خارجی فروخته میشد در این دوره دکاکین مشروب فروشی رو به تزاید گذارده اخیراً تداول یافته بود حضرات علماء اظهاری کرده بودند شاه دستخطی خطاب بمن صادر فرموده امام جمعه تهران در ولنجك دعونی کرد امام جمعه خونی و میرزا سید محمد هم بودند، دستخط را یمن دادند جزء نوشتجات ضبط کردم چه میدیدیم سفارش به نظمیه اثری نخواهد داشت سفارشات مستقیم مؤثرتر است. در ریاست مالیه نصرت الدوله رسومات را در قم دایر کرد نوشتم در قم اقلا رسمیت بخرید و فروش مشروبات ندهید اثری نکرد کانه در اشاعه مشروبات عمدی است. یا اینکه خلع اسلحه شده است ایلات بی سلاح نیستند با همه اهتمامات نه غوغای قشقائی خیال درارت از سر ایلات بیرون رفته نه هوای استفاده از دل نظامیان اینان پیچیدگی میکنند آنان میان علی خان برادر صولت الدوله علم فساد برپا کرده بهارلو و ایلات خمه شريك معركه شده اند در لار هم زادخان سرنا فرمانی برداشته شیراز را محاصره کرده اند شیبانی وصولت الدوله که هم رئیس ایل قشقائی ،است، هم نماینده مجلس مأمور فارس شدند تدبیر شیبانی این شد که با طیاره اعلان عفو عمومی در اطراف پرتاب کند در این اثنا بختیاری هم در اطراف اصفهان جنجالی کرده و مجالی بدست آورده آراز در انداخته اند که ایران جمهوری است و مستوفی الممالك رئيس جمهوری سردار اسعد مأمور اصفهان شد اول شب بود نگران برای خدا حافظی آمد کنار پوش که محل تشکیل هیئت استعرا ملاقات کرد سخت متوحش بود گفتم اندیشه خود راه ندهید خطری نیست تیمورتاش آمد اشاره ای کرد کناری رفتیم گفت خبری رسیده است که تسمه از پشت من کشیده گفتم عاقبت خیر است ابداً وحشت نداشته باشید روز دیگر به سعد آباد رفتم تیمورتاتی گفت شاه سخت نگران است ملاقاتی مكن بصارت سنگی رفتم در ایوان غربی عمارت سنگی نشسته بودند پیدا بود که خالی از ملالی نیستند متفرقه صحبت کردم عرض کردم اعلی حضرت نباید از قضایای فارس و اصفهان نگران باشند تا اول ربیع الاول آرامش برقرار خواهد شد بی تأثیری نبود ليكن بنظر تعجب در من نگریستند اتفاق روز اول مرداد هم فارس هم اصفهان آرام گرفته بود شاه بهیئت تشریف آوردند در حالی که دست آریا در دستشان بود فرمودند این در قضایای فارسی خدمت کرده است یک درجه بر رتبه او افزوده شود مطابق قانون جاری مجال نداشت بمجلس پیشنهاد شد و يك رتبه درباره او بتصویب رسید از رتیه ۷ به ۸ ارتقاء یافت. صارم الدوله ظل السلطان را که حاکم فارس بود مغضوباً ياطياره بتهران آوردند در ضمن
از شاه شنیدم که فرمودند نمیکشمش و این در موقعی بود که من دوست وثوق الدوله وصارم الدولة و