خاطرات و خطرات ۳۶۹ مدرس در موقع رأی از مجلس خارج شد و گفت اگر صد بار رأی بدهید خلاف قانون اساسی است. میرزا حسین خان ،علاه تقی زاده دکتر مصدق با تصدیق خدمات سردار سپه مختصر نطقي مشعر بر تندی بقانون و تخلف از صلاح کرده خارج شدند، مصدق قرآنی هم از بغل در آورده سوگند خورد که در آنچه گفتم جز صلاح مملکت نظری نداشتم. دولت آبادی گفت اگر این آقا شاه شود و قانونی باشد دیگر از وجود او نمیتوان بر خور دار شد ) بقول و كلا صحيح است ). شب دهم آبان عبدالله خان طهماسبی رئیس گارد احمدشاه، سرتیپ مرتضی خان و دونفر دیگر از افران محمد حسن میرزا را از قصر گلستان حرکت داده بسرحد عراق رساندند و عصر نهم بعضی افسران بقص رفته در ها را مهر و موم کردند قانون ۲۲ شهریور ۱۳۰۴ تا میباشد روز بعد حرم را بطرزی ناشایسته از اندرون بیرون کردند، محمد علیشاه که در حمایت روس رفته بود سالی یکصد هزار تومان بار مرسوم .دادند. مدرس بعدها در موقعی گفت میبایست داد و از احمد شاه رحمتی بایران وارد نیامده بود . قرض است فیلهای بدن پیش روزگار در هر کدام عصر که خواهد اداکند محمد حسن میرزا و حرم أو این روزگار را دو نوبت دیدند خیابانی هم او را بافتضاح از آذربایجان عذر خواسته بود روزگار است آنکه که عزت دهد که خوار دارد چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد از طرف داور شیروانی ،پاسانی، عبدالحسین صدر ملک التجار آشتیانی و ۱۱ نفر دیگر آبان ۱۳۰۴ تصویب موارد ذیل پیشنهاد شده بود، انقراض سلسله قاجاريه، واگذاری حکومت موقت به سردار سیه دادن اختیار به مجلس ششم در تعیین تکلیف قطعی با حق نظار در مواد ۳۵ و ۳۶ ۳۷ و ۳۸ و ۴۰ متمم قانون اساسی که بمجلس مؤسسان شناخته شوند. چون حوصله نبود جماعتی بسمت مؤسسان دعوت شدند که فی التأخير آفات آنچه شد خبر بود یا نبود غیب نمی شید دانست جوجه را آخر پاییز می شمارند. ۱۷ آبان مجلس پنجاه هزار تومان اعتبار برای مصارف انتخاب مؤسسان تصویب کرد. 4 ۱۵ آذر مجلس مؤسسان فراهم آمد در تکیه دولت جمع شدند و وظیفه خود را انجام دادند و آن النای مواد چهار گانه متمم قانون اساسی بود و استقرار چهار مادة جديد بشام پهلوی. میرزا صادق خان بریاست انتخاب شد. خطبة سلام جلوس ۲۵ حمل در تخت مرمر را محمد حسن خان ادیب پسر محمد حسین خان أديب الدوله ناظم دار العنون که صدای رسا دارد برخواند تاج گذاری به اردیبهشت ۱۳۰۵ موکول گشت قاجاریه از بین رفتند و کریم خان گور بگور افتاد مدت سلطنت قاجاريه يك صد و پنجاه و يكال شد (۱۱۹۳ - ۱۳۴۴ ) میرزا نصر الله خان در اعظم که به فراموش کاری معروف بود تاج را وارونه ا - تکیه دولت فضائی محصور و منور سکوی میان آن را که صحنه تعزیه بود آرایش داده جلسات مؤسسان روی آن سکو تشکیل میشد روز افتتاح مجلس با حضور رضا خان من در کناری ایستاده بودم و تماشای احوال میکردم امید و یاس در فکر حاضرین از رخساره ها پیدا بود، خوش بین و بد بين مبادلة نظر میکند محلی که من ایستاده بودم کنار طاقمانی بود که در اوقات تعزیه کامران میرزا می بست و شاید در این محل مکرر رضاخان قراول ایستاده بود، منظره روی سکو عجیب بنظر میآمد و فکر میکردم سربازی و لو بکفایت به درجه وزارت جنگ رسیده است با سیاست پیچیده همسایگان چه خواهد کرد و باز بخاطر میگذشت که عسی ان شکر هوشیتا و هو خير لكم آنچه خواندیم و شنیدیم و دیدیم سه چیز در این عالم کار میکند نمایش جاذب دست شد دو ب
و روز روز ترکیه را شل کنی نور على ثور باقی حرف است و در هر حال منافع منظور .
