۳۶۸ خاطرات و خطرات اختیار میآید، تشنه است آب میخواهد و میگوید جمهوری هم به آب گوزید به ماده نداره شده بود خلع قاجاریه، اختیار رژیم جمهوری ، ریاست سردار سپه بين علماء و دولت عراق التیامی شده است و معهود است معاودت بنمایند. رفتن سردار بقم سردار سیم هم برای تودیع هم برای بدست آوردن موقع بباقيه بهم رفت . در مراجعت اعلامیه ای منتشر کرد خلاصه آنکه جلوگیری از افکار ملت وظیفه دولت نیست (شتر گربه) چون یگانه مرام من از اولین روز حفظ عظمت اسلام و استقلال ایران بوده است و چون افکار منششت شده است و ممکن است منجر به فساد شود در موقع تودیع علمان مقتضی دانستم که توصیه کنم عنوان جمهوری را موقوف نمایند و سعی در برداشتن مانع ترقی کنند (احمد شاه و در منظور مقدس تحکیم اساس دیانت و حکومت ملی با من معاضدت نمایند وقایع روز دوم حمل مدخلیتی در امر نداشتند.) در ملاقات هیئت چهل نفره در منزلش ملت خواب و خوراکش بخاطر جمهوری قطع شده بود امیدواریها به حکومت ملی است و متأسفانه ملت را بهر ضربی میتوان برقصی داشت. مقارن این احوال خطاب به طبقات تلگرافی از علماء رسید نظر تلگراف علماء خطاب بعموم بمواعيد رئيس الوزراء در تشیید اسلام و منع از افکار خام از او فتر دانی بشود. ابوالحسن موسوی اصفهانی، محمد حسین غروی نائینی عبدالكريم حائری . خبر مخالفت امالی با جمهوری به پاریس رسید احمد شاه رئيس الوزراء رفتن رئیس الوزراء را معزول کرد از مجلس رأی خواست سردار سپه معترضاً به بومهن به بومهن رفت ، شفق یاد از اردشیر بابکان نموده سخن از نادر شاه میراند ، از رونق نظام شمه ای یاد کرده کناره گیری رئيس الوزراء را مقدمة زوال ایران میشمرد، از سر لشکرها بعادت مألوف تلكرافات تهدید آمیز به مجلس رسید. وجهای ملت مرعوب شده مقتضی دانستند سردار سپه را استمالت نموده بشهر بیاورند، چون حرکت رئیس الوزراء استعفا مانندی بود مستلزم تجدید رأی اعتماد یکابینه شد. شاید هم برای بدست آوردن میزان اکثریت سلیمان میرزا از هیئت خارج شد مستشار الدوله بجای او آمد عز الممالك به نظام الدین حکمت تبدیل یافت امیر اقتدار محمود انصاری جای خدایارخان را گرفت و کابینه ۵۲ رأی اعتماد حاصل کرد پس از وقایع دوم حمل تصور میرفت که سکونتی در افکار رخته کرده باشد. فکر ترمیم ماجرا پسر وکلا میآید کنکاش میکنند در نتیجه مصدق السلطنه مأمور شد در این زمینه با ولیعهد صحبت کنده پی از گله گزاریها قرار میشود مصدق سردار را با ولیعهد ملاقات بدهد، شب دیگر موعد این ملاقات بود ملاقات صورت میگیرد، پس از مقدمات مصدق اجازه خواسته ولیعهد و سردار را تنها میگذارد که هر چه میخواهد دل تنگشان بگویند و بشنوند پس از این ملاقات مدتی به کر بازگشت شاه محمل الأجرا مینماید، شنیده شد احمد شاه مسالمت میگذرد حتی قصد آمدن میکند و منصرف میشود در خارجه چه پیش آمد کرده است و چه تکلیفی با و شده است خدا میداند و آنکس که کرده است کشمکشها و زمینه سازیها در قلع ماده اختلاف منجر به بیشتر ۹ آبان شد لا راد لقضاء الله . ۹ . نهم آبان مجلس رأی به انقراض قاجاریه داد و دعوت مجلس مؤسسان آبان نه خود سریر سلیمان به باد رفتی و بس که هر کجا که سریری است میرود برباد در این روز عده ای از خوانین رو به مجلس آوردند باحتیاط آنکه شاید مسلمانان شانه جمعی ارمنی مأمور بودند زنها را متفرق کردند، گروهی را به نظمیه جلب . فخر الدوله عمه احمد شاه از ظل السلطان توسط میکرد، قائم مقام حاضر بود عرض کرد ارحم من . راس ماله رجاء و سلاحهه النساء و امر همین جا گذشت
خالی کنند