خاطرات و خطرات بستن بازار ۳۶۳ نشانی علاقه کلی بامری همیشه بستن بازار بوده است باصطلاح امروز اعتصاب عمومی میدانداران معرکه بسلامت و رضایت موفق بانجام این ۲۹ حوت ۱۳۰۳ امر مهم نشدند در گاهی رئیس نظمیه به بازار آمد تیری چند رها کردند. مردم خواستند بمسجد بریزند درب مسجد را بستند خالصی زاده در چهار سوق عبا گسترده به نماز ایستاد ممانعت شد جماعت رو بمجلس آوردند، هیاهو در گرفت تدین سراسیمه بیرون آمده به ضرب وشتم خالصی پرداخت کدورتی برکدورتهای اهالی افزود . گفته شد مدرس برای موافقت با سردار سیه سه شرط در میان آورده بوده نقشه اختیار یکی از است انحلال مجلس پنجم ، تجدید انتخاب با قید حق تغییر در قانون شاهزادگان اساسی اختیار یکی از شاهزادگان با نیابت سردارسیه. من از باط حتى الامکان دوری میجویم و از مذاکراتی که میشود نفرت دارم و در عاقبت كار تأمل احتشام السلطنه به منزل من آمد و دعوت بمنزل مشير الدوله کرد. رفتیم حاج میرزا دولت آبادی و مصدق السلطنه بودند صحبت رفت روی اختیار یکی از شاهزادگان و قرار بمحلی دیگر در منزل مصدق السلطنه شد. در این جلسه تصمیم گرفته شد که بمنزل رئيس الوزراء برويم و مطلب را عنوان کنیم و در آمد با من باشد رفتیم من در لباس کنایه عنوانی کردم که سردار بخن در آید مشیرالدوله تصریح کرد سردار هیچ نگفت چه بگوید طرفدارانش در مجلس قوت گرفته اند و جاده هموار مینماید التمریانج والناطور غير مانع مجلس بتلخی گذشت. يحيى ستاخانه در محله شیخ هادى بغتة سقاخانه ای از زمین روئید و بزودی محل توجه تامیه شد و مایه تأمل منتظرین حوادث جدید که زیر این کاسه چه نیم گذر شیخ هادی و که ای خواهد بود شغل شاغل زایرین سقاخانه بنگوئی به بهائی ها است. سانحه آب بردار کدام دسته بهائیاند موقوف به تفسیر خودشان است همه منتظرند که از این سقاخانه چه دسته گلی بآب داده خواهد شد نظمیه که مانع اجتماعات است چرا در این مورد ساکت مانده چون در ضمن عملیات در ترویج شعار اسلام اهتمامی میشود سکون نظمیه را حمل بر این معنی میکنند در هر حال شب آبستن است تا چه زاید سحر! سختی هم در شهر پهن شد که بهائیها خواسته اند سقاخانه را مسموم کنند من الاتفاقات بعد از ظهر ۲۷ سرطان که جمعی تشنه مرادو منشاء فساد اطراف سقاخانه را دارند ماژور ایمبر يقول امريكا باتفاق بالوین سیمور هم امریکائی بتانای سقاخانه و جوشش اهالی می آیند. شاید قصد و منظور تزئین سفرنامه که محل توجه اروپائیها است که اینگونه امور را خوش بنظر می آرند می خواهند عکس بردارند در ممانعت از طرف مردم معلوم نیست چرا بسر خلاف عادت و اخلاق کار یزد و خورد میکند و آن دو نفر زخمی .میشوند نظمیه آنها را در درشکه افکنده بمرکز میرساند آنچه غریب تر و اندیشه آور است حمله جماعت است در مرکز نظمیه و ادامه آزاد ایشان بعدی که ایمبری در میگذرد. " مصادفه این واقعه با صحبت نفت شمال ارتباط داشته یا نداشته رشته احتمالاتی بدست داد والمعنى في بطن الشاعر. در هر حال عقبانی از این عمل ناهنجار محسوس نشد ، دیه ، دروغ ، تهمت پشت هم اندازی پاپوش سازی در این دوره باندازه ای است که شخص باید دو چشم هم فرض کند و اطراف را مراقب باشد و آنچه میشود در بقعه امکان بگذارد. شده بر بدی دست دیوان در از پرده آخر که . ز نیکی نمودی سخن جز براز نفشه این است که روز اول حمل ۱۳۰۴ توپ نوروز به تبريك جمهوري غرش کند چهارشنبه ۵ شعبان ۱۳۰۳ احتشام السلطنه مرا ملاقات کرد بالا ترقت گفت معهود .است مشار الملك را ملاقات کنیم و من از این عهد اطلاعی نداشتم، سرشب آقای مستوفى بمنزل من تشريف آوردند در اطراف
جمهوری صحبت شد نتوانستیم رأیی اتخاذ کنیم فرمودند با اینکه من موقع و احتمال انتخاب دارم