پرش به محتوا

برگه:خاطرات و خطرات.pdf/۳۷۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.
 

۳۶۲ خاطرات و خطرات ماکورا از میان برد در صلح گلستان در امر ماکو میں روس، عثمانی و ایران بخوانین شكاك اختيار داده شد بهر طرف مایلند ملحق شوند الحاق بایران را مایل شدند از این نظر اقبال السلطنه طرف دعایت و ملاحظه قاجاریه بود . اگر اقبال السلطنه به تبریز آمد برای آوازه دروغی مشروطیت بود و الا از ماکو بخاك روسیه مسافتی نیست و مناسبات او بسیار بود . سردار سپه مافرقی را به تبریز لازم دانسته در مراجعت طهماسبی را تلگراف ولایات در همراه بتهران آورد و حکومت شهر را بدو محول داشت. از اطراف بیزاری از قاجاریه پیوسته تلگرافات انزجار از قاجاریه میرسد و انتشار نمی یابد تا از تبریز تلگراف شکایت رسید. رئيس الوزراه ناچار بر خلاف میل باطنی اجازة انتشار داد و روزنامه ها از شکایت اندوه شد در این اثناءه ظلمی هم بکریم خان شد که استخوان او را علی رغم آقا محمد خان از زیر پله تخت مرمر در آوردند که در بارگاهی سراوار دفن کنند. ۲۲ داو ۱۳۰۳ مجلس بتوسط محمد حسن میرزا افتتاح شد بر سر تصویب مجلس پنجم اعتبار نامهها غبارها بی هوا رفت کشمکشها و مبارزه بین جمهوری طلب و مخالفين ساری و جاری است در ورود محمد فاتح باسلامبول بنی جربها که وارد ایاصوفی شدند در موقعی بود که علماء بحث داشتند که میخ به ناسوت عیسی خورد یا به لاهوت تركها رسیدند و بعت را خاتمه دادند. مدرس برای جلب خاطر سردار سپه در تصویب ریاست کل قوا برای رضاخان با شرط آنکه بدون تصویب مجلس از او سلب نشود شرکت نمود برای رضاخان تحصیل حاصل بود فقط غیر رسمی رسمی شد این اختیار در واقع خلع سلطنت از قاجار بود مدرس تصور میکند باین مساعدت دل دردار را بدست آورده است و راه مراجعت احمدشاه را برگشوده باز دریغ از راه دور و رنج بسیار. سردار سپه هم بقبول نصرت الدوله و قوام الدوله در کابینه مدرس را گرم کرد دعوت احمد شاه دسته ای از مجلسیها طالب مراجعت احمد شاه بوده تلگرافی هم در این معنی به پاریس فرستادند تلگرافی هم از شاه برئيس الوزراء رسید بعزیمت خودشان اخبار کردند رئیس الوزراه جواب مردی عرض کرد مشعر بر اینکه از کدام بندر تشریف فرما خواهند شد که موجبات امنیت را فراهم کند با اخباری که از اوضاع تهران البته بگونی شاه رسیده بوده است این خوش باش مشوق او حرکت نمیشد و مسکوت ماند شاید آن دعوت هم مقدمه ای بود برای این جواب باندازه ای نیم کاستریی کاسمها که هیچ امری را ساده تلقی نمیتوان کرد. استعفای مؤتمن الملك در بهمن ۱۳۰۲ مؤتمن الملك رئيس مجلس استعفا داده به مستوفی رجوع شد شفاهی و کتبی رد کرد ریاست بر عهده تدین نایب رئیس اول قرار گرفت و هو المطلوب مرامی که محل توجه دسته ای در مرکز و ولایات است و مورد بحث صحبت جمهوری جمهوری می بایست بالاخره مجلس بیاید سعی مدیری این است که اکثریت با مخالفین جمهوری باشد از گذشتن اعتبار نامه های موافقین در مجلس جلوگیری میکند گذشتن اعتبار نامه وکلای ولایات که با نظر رئيس الوزراء انتخاب شده اند کشمکش سخت و مجادله جاری است طرفین عصبانی در تنفس این مدرسی و بهرامی باز مشاجره اتفاق افتاد کار به هشت رسید بهرامی احیاء السلطنه سیلیای بگوش مدرس خوابانید در شهر هیجانی شدید پدید آمد و تنفر از مخالفین مدرس حاصل شد. از این سیلی ولایت بر صدا شد

دكاكين بسته وغوغا بيا شد