پرش به محتوا

برگه:خاطرات و خطرات.pdf/۳۷۲

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.
 

۲۵۸ خاطرات و خطرات دو دسته نظامی قزاق و ژاندارم در مملکت بستی صاحب منصبان خارجه و توقع با جایابی جا توجه روس و انگلیس خواهی نخواهی تربیت شده دولت کم و بیش از چريك و ايلات مستغنی است هر دو قوه در دست سردار سپه است . قدرتی در خود میبیند و از اطراف آواز نابغه هم بگونی او میخورد منتظر است از طرف شناخته و نشناخته مورد تعظیم و تکریم باشد هنوز آن کیفیت در او پیدا نشده است، در این زمینه هم خود نمائیهائی بظهور رسید نمونه را يك دو فقره یاد میشود در ذکر وقایع زشت و زیبا هر دو موقع .دارد شهیدزاده نابینا بود در صحن عدلیه در گوشه ای نشسته سردار بر او برگذشت برنخاست مورد ضرب و شتم سردار شد، آوازه در شهر پیچید، قضیه دیگر نهیب به حسین خان و یار بود در قلهك که تکریم لازم را بجا نیاورده بود، سردار که بجهتی پیاده شده بود با ونزدیک شده گفته بود و چه بی ادبی ا میخواهی با این چوب چشمهای زاغت را بیرون بیاورم؟» و از این قبیل مواردی مذکور شد، جاداشت باین مصراع عند بخواهد و تو بزرگی و در آئینه كوچك تتمالی این ویار از اصحاب من است و شرح آشنائی اور انوشته ام شهرت بین قوم سابقه خانوادگی میخواهد. پس عباسقلی داداش را از طایفه پالانی شاید در سوادکوه بشناسند، در تهران مقدساتی بیشتر میخواهد و طول حیت شاید عباسقلی در زمره نواب فراشخانه سابقه شناسایی داشته است بهر حال سردار در قضایای گیلان و آذربایجان هنری نموده و گوی سبقت از همگنان خود ربوده و در خود معنی أن الفتى من يقولها ان ذا ليس الفتى من يقول كان ابي احساس میکند هنوز آن موقع ترسیده است که در تبار او شمشیر بن شمشير من شمشیر گفته شود، این است حریف ایدل تا باد نیمانی، طرفداران او برهان قاطع دارند و مخالفین تار عنکبوت تند. گفتند رمالی در طالع او نقش سلطنت دیده بوده است خانه احمدشاه چنانکه رستم فیروزان به برادرش نوشت و در طالع یزدگرد دیده بود بحکم صلاب از پادشاهی تهی است. رمل يا صلاب کند بینی یا مشاهده در کاله آب ۲ ماخذ دارد یا ندارد مصادفاتی بلاشبهه اندیشه می آورد . کف بینی به ژوزفین دختر دستانی در فرانسه مژده داد و ملکه فراتنه شد زن ناپلئون اول محمد ولی میرزا فتحعلیشاه از مغیبات خبر میداده است من جمله انقراض دردمان قاجاریه را به مظفرالدینشاه. شاید اگر ما اداره تفتیش کنفوتسی میداشتیم همان اخطار را ، محمد علی میرزا میگردند سفر نامه صفحه ۸۶ . باری مخالفت مدرسی با سر دار و توطئه ای که بدست قوام السلطنه دیده بود و کشف شد خیال سردار سردار را روز بروز بالا برد کشید بآنجا که کشید، در کابینه سیدضیاء الدین نقشه مظنون بوده موافقت نکرده است. احمدشاه در ضمن استنطاق چند نفر ترور توطئه کمیته تروری به قصد سردارسپه سانحه غیر مترقبه كشف میشود معلوم میشود سردار انتصار ، منتخب السلطان و مكرم السلطان مداخله داشته اند هر سه جلب و توقیف میشوند. در استنفاق توطئه داس گیر قوام السلطنه میشود به وزارت جنگ احضار و توقیف میگردد ۲۷ صفر ۱۳۴۲ در نتیجه التجاى عيال قوام السلطنه وارجاع امر از طرف شاه به هیئت وزراه سردار سپه در مقرر میشود قوام از ایران برود . جلسه ۲۵ میزان امتثال امر شاه نموده امر را انتشار دهند که شبهه ای باقی نماند. وزیر جنگ دستور میدهد دوسیه ا فتوحات آذربایجان و فتح قلعه چهریق سبب شد مصدق السلطنه از حکومت کناره گیرد، نظام تمکین از حکومتها نمی کند حکایت کاسه آب را در افکار اسم نوشته ام.

من حالا میفهمم که می اصرار قوام السلطنه در تشکیل اردو بریاست امیرارشد مرد