خاطرات و خطرات ۲۵۵ یست و آنچه کردیم غلط آنچه نکردیم غلط ، من هیچوقت با این بازیها همراه نبودم هستیدم . وستداهل سوئدی که برای نظمیه استخدام شده است به انتظام اداره پرداخت، مؤسسه پاستور دایر گشت در این کابینه من پهلوی سردار مینشستم روزی بمن گفت: اگر شما فتنه آذربایجان را نخوابانده بودید کار ما در رشت دشوار بود بلی توپهای سنگین و فورخانه بسیار از تبریز به قزوین فرستاده شد باز اظهار داشتند که در گرفتاری شما در تبریز مشیر الدوله نگران بود. گفتم در مصلحت مملکت ملاحظه افراد نمی شود کرد تصدیق کرد در دلم گفتم خودت هم یکی از افرادی i در مجلس چهارم یکصد هزار تومان نقد و سه هزار خروار غله از بودجه کشمکش باشاه دربار زده بودند، یگانه توجه شاه به برگشت آن کسی است ، نقدش بسه آبروی مستوفی در مجلس برگشت، شاه جنس را هم میخواهد ومستوفی از تجدید پیشنهاد استنکاف دارد، حاضر شد قیمت جنس را از اعتبار دولت بدهد، شاه را قانع نکرد اعزاز السلطنه موی دماغ مستوفی است. وزیر جنگ، جدی دارد که امنیه باختیار او برود ، مستوفی تأمل دارد ، مغز سیاست این دو امر است، یکی برگشت غله شاه، یکی واگذاردن امنیه به وزارت جنگ بلکه نظمیه هم کمپانی نفت جنوب مشتری نفت خانه است قراردادی در وزارت فواید عامه با مداخلشت السلطنه در تحت نظر مستوفی تنظیم شد به مجلس بردیم، مدرس گفت این اول بار است که سیاست داخله بر سیاست خارجه فایق آمده است. از این نقطه نظر که نفت خانه قسمتی به ایران و قسمتی به عراق افتاده است و در قرار داد شرط شده بود که اختلاف را کمپانی رفع کند و تعلق تفتحانه کلایه ایران از طرف انگلیس تصدیق شده بود، مدرس طرفدار است. نصرت الدراه و داور از کارکنان وزیر جنگ مخالف، مدعیان مایل نیستند کار مهمی در این کابینه بگذرد، کشمکش مسلسل است. چه نظر از برای مدرس پیدا شد ندانستم یا میشود حدس زد که از مخالفت با کابینه باز نشست و در صدد تشکیل اکثریت بر آمد، خواستند به تظاهر کابینه را بموجب ماده ۶۷ متمم قانون اساسی مستعفی کنند بو قامودان کرسی نشین از تا شام اکثریت میساختند و باز از هم میپاشیدند علت صبح استيضاح مدرس را تمایل مستوفی به روس گفتند. مدرس پس از یاس از عملی شدن مادۀ ۶۷ با اکثریتی که شکسته بسته تدارك كره بود دست به استیضاح زد ۱۹۰ جوز اورقة استيضاح را تقدیم مجلی کرد. مدرس طلاقت لسان دارد و در تطلق قادر بر اختلاط موضوع است پس از ذکری از انقلاب دول و توسل به کابینه سیاه یا سفید یا همه رنگی و اینکه نمیخواستیم آثاری از همسایه ما در مملکت بماند (انگلیس) و باز صحبت با صدر اعظم عثمانی و تشخیص مسلمان در جنگی به ختنه که مایه ضحك شد و اینکه از رژیم قدیم روس در زحمت بودیم مثل رژیم جدید ( و اینکه در مقابل رویه نامعلوم همسایه باید بیدار بود بالاخره مشکی بر قولی که انگلیس گفته است نماینده روسی باید از ایران برود و من نمیدانیکی آن قول ترتیب اثر داده است و به کدام نماینده این تکلیفشده است، نسبت قصور به کابینه میدهد و در نتیجه اقدام به استیضاح کرده است. من از این فرم ایشان مدرکی بستم نیامده گناه فهم من است این گناه آقا .نیست سلیمان میرزا در عنوان موافق شرح کامی گفت ام همه خارج از موضوع چه موضوع محدود نبود قوام السلطنه یادداشتی برای رئیس فرستاده بود که خوانده شود مشعر بر اینکه سلیمان 1 - در فوق العادة كوشش برهان الدوله اظهار اعتماد میکند. میرزا عبدالوهاب تردید. بيان الملک از مخالف عدول میکند غضنفرخان به فراکسیون آزاد برگشته موافقت می نماید میرزا ابراهيم قمی ولسان الملك امضای خود تانرا مسترد میدارند. سرانجام آقا سید ضیاء را مرد
میدان معرفی میکند.