۲۵۰ خاطرات و خطرات انواع تداییر از طرفین برای خسته کردن همدیگر بکار میرود از طرف دولت از طریق حمایت قانون از طرف مقابل توسل به جنجال. ضياء الواعظین از روضه خوانان شیرازی، در قرب مجلس، قرائت خانه جمهوری بر پا کرده است. دست به ریزه خوانی گذارده ، موافق و مخالف جمند، کارشان از مذاکره به مضاربه کند. هیئتی به مجلس رو می آورند. در بسته میشود. آزادیخواهان دو آنده ، فرزندان ملت شش هزار ساله تهدید به التجاء به سفارت روس میکنند برای جلو گیری از این نیست میهن پرستانه در باز میشود و عربده آغاز ، صمیمیتی در کار نیست منظور يشكل داخل مویز کردن است. ما هم هستیم از تظاهرات زشت یکی هم بالا رفتن سید نصر الله نامی بود بالای درختی در عدلیه و در آوردن گریه مرده ای از خورجین و افکندن در صحن و توجه کثافت خواندن و شهرت یافتن به شجر الواعظين. هر کس بطریقی جهت قرب أو جريد گر خود متوسل به یکی گریه مرده حتی برای توهین مقام سلطنت و تکمیل مرام شیطنت گفتند شاه مقداری از جواهرات خزانه را همراه برده است رسیدگی شده دروغ بود کی خجالت بکشد؟ و باز گفتند شاه در فرنگ کلاه اجنی بر سر گذارده که در آن زمان عاری بود و مخالف شعار ارباب کیخر و نه فروش کندم و ذغال میسراید، جماعتی در مجلس تحصن جسته اندکه دا قانونا (۲۹) حمل (۱۳۰۱ از طرف مؤتمن الملك برادر مشیر الدوله و رئيس مجلس از ایشان پذیرائی نیکو میشود. شاید از این نظر که به متحصنین سفارت بفهمانند که مرکز توسل ملت مجلس است. انگشتی در نظمیه تحریکی نموده دست از کار کشیدند مشیرالدوله ۲۵ هزار تومان میدهد که فتنه بخواید میبایست قبلا داده شده باشد. مجلس به میخ و نعل میزند و در این موارد کج دار و مریز دوای درد نیست، استخوان را باید از لای زخم در آورد، یارومی روم شد با زنگی زنگ . البته مسافرت شاه و ولیعهد صلاح نبود این قسم موارد استقامت آقا محمد خان را میخواهد در شب شبیخون لطفعلی خان و از جوانان ۲۴ ساله کمتر ساخته است. میبایست با مطالعه اوضاع و سیاست، پس از میرزا سید ضیاء ریاست را به سردار سیه داده باشند طبعاً شاخصی در نظام پیدا میشد. گوشه پرده بالا رفت، از طرف سردار سپه به مشیرالدوله که از جنجال خسته نمیشد پیغام رسید که اگر جلوگیری از روز نامه تکنی میگویم درب حیشت را ببندند یا به روایتی به هشت راحت ندهند. کمیسیون دوازده نفری که مشیرالدوله برای همکاری از مجلس خواسته بود از سردار توضیح خواستند (۲۹) حمل ۱۳۰۱) وزیر جنگ میگوید پیغام این نبود بلکه اگر از روزنامه جلوگیری نشود ما را به هیئت همراه نخواهند داد و افزود برای اجرای تصمیمات مجلس حاضرم رفع این بحران را یکید مرا بریاست بخواهید ) هم از قضایای بی سابقه این دوره حدزدن عزیز کاشی و امیرزاده خانم بود به با فشاری حاجی آقا جمال اصفهانی کشب ۹ رجب ۱۳۴۰ ، ۱۸ حوت ۱۳۰۰ دو نفر از اجرای سفارت انگلیس -۱ رباعی مهستی بی مورد نیست با مختصر تصحیفی به تیره نمود سروس مین تن را افونی که در تیره نخواهد ودن زین واقعه دل بسوخت مرد و زن را کردنیرا یانی که دو شاخ بود صد
شنیدم عزیز آواز خواب دارد و صحبی مطلوب