پرش به محتوا

برگه:خاطرات و خطرات.pdf/۳۵۵

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.
 

خاطرات و خطرات سعی در رفع اختلافات که بین ساکنین محل است تا نقارها میدل به الفت هرکس دستور حکام شود اشخاصی را که مهیج فتنه و فسادند بدواً نصیحت بعد توبیخ و آخر تبعید باید کرد با استقرار دولت قانونی و صالح بعنوان دروغی عامی بلند کند آشوب طلب است و دفش واجب. افراد ملت باید امروز سعی کند در امنیت و مشروط خواهی این است در وصول و ايصال اصل و فرع ماليات كمال احتمام را مبذول باید داشت بين مالك و رعیت اجحاف نشود تمام امور تداعی را به عدلیه رجوع باید کرد تا تشکیل عدلیه سه نفر از اعیان بی غرض سه نفر از تجار بنشینند و روزی سه ساعت بعرایض رسیدگی کنند رابرت کارهاشان را به تبریز بفرستند يك متشى و يك نفر ثبات اجير کنند که حقوق بآنها داده شود احکام دیوانخانه تبریز را واجب الاطاعة مارند در نظمیه اهتمام مخصوص باید داشت همچنان به امنیه و در تنظیف شهر بکوشند دستور العمل را از اداره تبریز بخواهند. مخارج نظمیه را باید اهالی شهر بدهند در تبریز از مستغلات يك عش گرفته میشود و اگر کفاف نکرد از خانه ها ذرعی یکشاهی گرفته شود البته اشخاصی که میخواهند شب در خانه خود راحت بخوابند باید تحمل مخارج بشوند مالیات برای کارهای دیگر است. با اهل تسنن با کمال مهربانی و برادری سلوک شود از موجبات تنفر جلوگیری کنند. هر هفته گزارش محل را به عبارت مختصر و مفید به مرکز بفرستند در تلگرافات کلمات زاید نگنجانند القاب زیاد نگویند ایالت جلیله کافی است همه تشریفات در لفظ ایالت جمع است محل ساخلو را هر هفته سرکشی کنند و مواظب باشند چیره و علیق و حقوق نفرات برسد صحيحاً عشور که در عدلیه و غیره دریافت میشود باید تحویل مالیه ،داد صورت به مرکز فرستاد . از برای احکام و ثبت عرایض باید نمبر مقرر بکار برده شود بست در هر خاکی که سرقت شد اماکن اطراف راه مکلفند درد را بدست بدهند نظمیه باید واردین را بشناد مزاحمت بی مورد ندهد. در آنچه تصریح نشده است از تبریز دستور بخواهند هر يك از مأمورین باید خودش را منزل حسن جریان امور فلمرو خود بداند و در همه کار پاور یکدیگر باشند ۱۳۰۰ شمی 1 برادران عزیز ایرانی پانزده سال است بین ایرانیان وطنخواه و ایرانیان دول کہ شرحی که بعنوان وطن خوار جنگ است و همیشه بازیگر دیگری بوده است و ما دیر حیدر عمو اغلی به رشت ملتفت شده ایم گویا وقت تنبه رسیده است. این خیال انقلاب که بسرما نوشته شد ۲۵ سرطان انداخته اند مفتاح آرزوهای خودشان است درمیان ضررها نفعی هم ؟ میسر بود نبرده ایم زد و خورد خانگی جز خانه خرابی و صرف هستی مملکت بر سر چند حرف نابهنگام نتیجه ندارد؛ اخلاق مردم ما وضع معاشی، موقعیت مملکت استطاعت انقلاب فرانسه را ندارد بالفرمی که آن انقلاب را يصرفة مملكت تصور کنیم البته آگاهان از سیاست ملتفت میشوند چه میگویم، در این جنگ بین و ملت قوای مادی و معنوی مملکت که مصارف لازم دارد در میانه تلف میشود و میدان تجری روز بروز دست بیاندیت میافتد و در آخر نتیجه را دیگری میبرد چرا عنوانی اختیار نکنیم که همه برادران توانند صمیمی دست موافقت بهم بدهند؛ ملت دولت، مجلس در يك خط مشی کنند ؛ عايدات ملکت صرف خرابی نشود و حال آنکه میشود صرف آبادی کرد. ما امنیت میخواهیم که بهانه ت مدعی ندهیم معارف میخواهیم که از این مذلت جهل بیرون باشیم، قیام گیلان در ابتدا دارانی داشت مورد تقدیر بود چه شد که امروز طرف تنفر است. آن روز بر خلاف حق شکنی ود امروز منطق ندارد. باید آن چیزها را خواست که خواستنی است و همه عقلا همداستانند، حیف

مايه مادی و معنوی مملکت بهوای آرزوهای غیر عملی صرف خرابی بشود.