٣٣٩ خاطرات و خطرات گفت فقط برای سلام آمدم و تشکر از محبتهای شما چون همیشه از آستارای ما چیزی میخواستند و من اجازه میدادم و مضایقه نمیکردم و در آستارای ما همه چیز بود و در طرف روسیه هیچ نبود. در انزلی باور روح الله خان که مرا از شیراز میشناخت دو شب به اصرار در غازیان مرا نگاه داشت و پذیرایی کرد - تلگرافی به حاج ساعد المسلطته کردم، خدمت هم محبس محترم حاجی ساعد السلطنه به سلامت به انزلی رسیدیم سلام مرا به رفقا برسانید مهدیقلی ور رشت گوشه سبز میدان هتلی بود الحاقی گرفتیم بدهم نبود اما از هتلهای نمره اول پاریس و برلن گرانتر و بواسطة قلت مشتری نمیتواند غیر از این باند ایرانی هنوز عادت به هنر ندارد غالباً به منازل شخصی متوسل میشوند یا آشنایان از مسافر پذیرائی میکنند. نایب الحكومة بحكومت دعوت کرد عذر آوردم مخالف این رسم بودم که مسافر مزاحم حکومت باشد. صدیق اعلم مدیر مدرسه متوسطه رشت است خواهش کرده به مدرسه رفتم آراسته و منظم بود - محمد صفی خان را نظام الداوم عمه زاده معاون وزارت فواید عامه برشت آمده بود دعوت کرد شب دوم توقف را به مرکز راه رفتم شاه قلی میرزا از شاهزادگان بهمن میرزائی مدیر است پذیرایی خوبی کرد قالیچه کار هریس به یادگار باو دادم. روز دیگر بنای حرکت داشتیم حکومت که در راه بود رسید و برای ناهار ها را نگاه داشت حرکت قدری دیرتر باتفاق محمد صفی خان شد دو بغروب مانده به ملاعلی رسیدیم در راه برف گرفته هوا بشدت سرد است و اتومبیل من که کرایه است مردم رو میرو گاهی بنجر میشود گاهی در برف وا میماند بهر زحمت پاسی از شب گذشته بقزوین رسیدیم. عمارت اداره را از ابنیه روسهما است همه قسم لوازم آسایش مهیا اطاقها گرم سفره چیده ما زحمت سرما کشیده فرج بعد از شدت بود. روز دیگر صبح زود حرکت شد مگر مقارن غروب تهران برسیم با اقلا به مهر آباد، کسالت اتومبیل مانع شد. اخرى مخبر الملك با بعضی منسوبان و آشنایان به مهر آباد آمده بوده اند مایوساً معاودت میکنند در چهار راه حسن آباد از آنها گذشتیم و بر سلامت شکر کردیم ۱۳۰۰/۱۲/۲۰ هفته ای به دید و بازدید دوستان گذشت به مجلس رفتم و احتمال خنکها از طرف اقلیت پر حرارت میدادم سلیمان مرزا طرفدار انقلاب مخالفت کرد کاسه و کوزه برسر آزادیخواه بدبخت شکسته شد دعوی آنکه من آزادی را کشته ام و حجت آنکه خیابانی در مجلس روی صندلی نشسته بود در آن اوقات صندلی در مجلی نبود ، بعد الدوله و حاجی محمد اسمعیل مغازه هم در مجلس جلوس میکردند. مطاق حضور در مجلس دلالت برخوبی و بدی اخلاق ندارد قرارداد ۱۹۱۹ برنست میخواست و تشبثات سیاسی اعلان جمهوری در رشت و آشوب انداختن در مملکت وجنگ خانگی چاره آن کار نبود یا علی مخالفت در تبریز باند کردن لوازم اجرای قرارداد در تهران حاضر شده بود، و یکن در بعمل پرداخته دفتر آرمیتاز سعیت را من بستم بنوای رشت یا غوغای تبریز از اجرای قرار داد جلوگیری نمیتوانست . نظام . کرد. اگر انقلابات سیاسی روسیه واقع شده و عهدنامه ترکمانچای فسخ و قرارداد ۱۹۰۷ بین روس و انگلیس خنثی نمانده بود. رشت و تبریز گول اندازه را خوردند که باره پاره شده بود و هر شهری دعوی استقلال داشت و جمهور بهای گور را دل خوش میکردند بازی لیمان میرزا رطب و پلیس در اطراف آزادی سخنوری کرد چنانکه عادت منفی باف .است من در جواب وقایع را چنانکه پیش آمده بود گفتم ویشمه ای از خدمات خودم که آزادیخواهی را بعمل معتقدم که بحرف اشاره کردم آن عبارت که ته اگر من به عصای استبداد انتخابات دوره اول را انجام نداده بودم شاید حالا حالاها مجلس نمیشد ميداني بدست شاهزاده داد که فلانی از استبداد میگوید ولی گوئی نتوانست بزند چه من حقیقتی را گفته بودم و همه میدانستند. پس از صحبت طولانی شاهزاده و جوابهای دور و دراز من که
جزوه ای شده است و حیف کاغذ که صرف آن لاطايلات شود و سواد آنرا از مجلس گرفته ام. مدرس