پرش به محتوا

برگه:خاطرات و خطرات.pdf/۳۵۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.
 

TT خاطرات و خطرات گذارده ام الان میروم و نا دو ساعت دیگر شما را راه می اندازم که بسلامت از اینجا بروید به رحیقش گفت برخیز اینجا جای این حرفها نیست رفت و پس از دو ساعت ترن ها راه افتاد. ممتاز الدوله که رسمی بود در اینجا دو روز معطل شد . بلی شانزده نفر از مردم خوی اردبیل و سراب به تبریز آمدند از تهران بمن گفته بودند. که دعات شوروی اعتبار نامه روی پارچه به آستر شلوار دوخته دارند و همینطور بود قضیه کشف شد چند روزی حضرات در نظمیه ،بودند نزدیک نوروز ،بود به بصیر السلطنه گفتم از آنها ملاقات کرد و دو نفر زبان مهستان را دعوت به ملاقات من آمدند یکی همان عبارت تا پریشان نشود کار بسامان نرسد را عنوان کرد. رفیقش گفت ما صنیع الدوله را شناختیم شمارا هم میشناسیم خیر خواه مملکت بودید و هستید، حرف ما باین اوضاع است رشوه دزدی تضییع حقوق، بی ترتیبی ، نقص تشکیلات تا کی؟ گفتم همه این حرفها صحیح است و من همراهم درست ملاحظه کنید اگر خودمان میتوانیم چاره کنیم من جلو می افتم و اگر نمیتوانیم دعوت اجنبی جز خرابی چه نتیجه دارد؟ تصدیق کردند سوافق شدیم گفتم چرا باید من صف اول وسط سلام الله مددزاده - دست چپ علی اکبر جعفر شما را توقیف کنم. آزاد دست راست ابراهیم صادق مونى اسمعيل باشید، كارهم بشما رجوع صف دوم ابو القاسم علی، محمد تقي شيخ رضا ، سیف الله میکنم ، خواستید خرجی غلامحسین کریم الله عیوض ، غلامحن ، رحیم علی، سید محمد میدهم به قفقاز برگردید. میرهاشم. صف سوم : محمد علی ،هادی کربلایی حسین محمود میرزا چندی در تبریز بودند و رفتند عکس آنها را دارم علی نقی حسن عباس فرخ غفار رحیم ایروان نقداً حکومتی مستقل است، شنیده شد قصد پذیرایی از من دارند، خبر راست یا دروغ من به ایروان نرفتم چون کالسکه خصوصی بود از ترن باز کردند . ایروان در راه تفلیس نیست شعبه ای از راه جدا میشود به ایروان میرود . در منزل سر دوراه ماندم، ترنرفت و برگشت، حرکت کردم از وزرای ایروان به تفلیس می رفتند میوه در قفقازیه بواسطه انقلابات یافت نمیشود. من سیب خوب همراه داشتم بتوسط منتظم قدری سیب برای آنها فرستادم و احوال پرسی کردم آنها هم قدری کنر و برای من فرستادند . ممتاز الدوله برای تسویه حسابهای تسویه نشدنی از زمان جنگ مامور تفلیس است . از تبریز گذشت چند هفته در تبریز از او و اصحابتی پذیرائی کرده بودم در هتل اوریان (مشرق) منزل باو داده اند و میهمان حکومت است. تفلیس پایتخت گرجستان فعلا دواتي علي حده است . نزد او رفتم

اطاقی هم یمن دادند . دو از دمروز در تفلیس توقف کردم، خستگی تبریز فی الجمله از رگ وریشه بدن